روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسی، اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسی، اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسی، اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسی، اختلالات رفتاری و روانی

دلایل بررسی مشاوره از دیدگاه اسلام

دلایل بررسی مشاوره از دیدگاه اسلام
با تأمل در آیات و روایات فوق می‏توان نتیجه گرفت که مفهوم مشورت و مشاوره از نظر قرآن کریم و دیگر منابع اسلامی، با مفهوم مشاوره و روان‏درمانی به معنای تخصصی و حرفه‏ای آن ـ که امروزه موردتوجه و تأکید روان‏شناسان و مشاوران است ـ متفاوت است و نمی‏توان این دو را مترادف و دارای یک معنا دانست.
اما این بدان معنا نیست که نمی‏توان در باب رابطه مشاوره با اسلام سخن گفت و باید آنها را، دو مقوله کاملاً متفاوت و بیگانه از یکدیگر به حساب آورد؛ بلکه بالعکس دلایل مهمی وجود دارد که نشان می‏دهد پرداختن به این بحث، لااقل در جوامع اسلامی امری کاملاً ضروری و اجتناب‏ناپذیر است. پاره‏ای از این دلایل عبارتند از:
1ـ تأکید اسلام بر بهداشت روانی و سلامت روح انسانها
هرچند مفهوم سلامت روح و به تعبیر قرآنی آن قلب سلیم (شعراء، آیه 89) مفهومی ارزشی است ولی سلامت روانی به معنای روان‏شناختی آن پیش‏شرط و مقدمه تحقق قلب سلیم است. در قرآن کریم مفاهیم سه‏گانه، سکینه، حیات طیبه و قلب سلیم به نوعی به آرامش و سلامت روحی انسانها اشاره دارد. سکینه (از ماده سکون) به معنای آرام بودن دل و فقدان هرگونه اضطراب و نگرانی است. این واژه شش‏بار در قرآن ذکر شده است. از مجموع آیاتی که این واژه در آنها آمده است، می‏توان استنباط کرد که آرامش درونی و یا سکون و ثبات قلبی موهبتی الهی است که بر اثر ایمان به خداوند متعال و عمل صالح حاصل می‏شود (فتح، آیه 4).
حیات طیبه یا زندگی پاکیزه و سرشار از آرامش، امنیت و رفاه و آسایش در مفهوم این جهانی آن یکی از اهداف اسلام در زندگی فردی و اجتماعی انسانهاست که با عمل صالح و نیکو به دست می‏آید (نحل، آیه 97). ناگفته پیداست که حیات طیبه مسأله‏ای فراتر از بهداشت و سلامتی روانی افراد است و به ایجاد جامعه سالم نظر دارد ولی شکی نیست که رابطه جامعه سالم و انسانهای سالم رابطه‏ای تعاملی و متقابل است و بدون وجود حیات طیبه در زندگی فردی امکان فراهم آوردن آن در ابعاد اجتماعی میسر نیست.
قلب سلیم نزدیکترین مفهوم به سلامت روانی است چون غالبا ماده قلب در فرهنگ دینی به معنای روح، روان و عقل به کار برده شده است و قلب سلیم یعنی قلبی (یا روح و روانی) که از هرگونه بیماری و انحراف اخلاقی و اعتقادی و رفتاری به دور باشد. (شعراء، آیه 89 و صافات، آیه 84).
بنابراین با وجود ارزش مدار بودن مفهوم سلامت روح و روان در اسلام و تفاوت آن با مفهوم بهداشت روانی موجود در ادبیات روان‏شناسی معاصر، ولی از آنجا که سلامت روانی مقدمه لازم و ضروری تأمین سلامت روح و نفس انسانی است، بهداشت روان نیز مورد توجه و تأکید خاص اسلام قرار گرفته است و برای تأمین آن در سطح فرد و جامعه توصیه‏ها و دستورات فراوانی از سوی معصومین(ع) ارائه شده است. بدیهی است که یکی از مهمترین راههای تأمین سلامت روانی انسانها در جامعه گسترش امر مشاوره و راهنمایی است.
2ـ لزوم توجه به غایات، هنجارها و وظایف اسلامی در تدوین نظریه درمانی و کاربرد مشاوره در جوامع اسلامی.
اسلام به عنوان مکتبی خاص و همه‏جانبه‏نگر که ماهیت انسان، چگونگی رفتار او در این جهان و وظایف و سرنوشت وی از مباحث محوری آن به شمار می‏آیند و سعادت و رستگاری انسان و حرکت در مسیر کمال مطلق، هدف اساسی و نهایی آن می‏باشد برای سلامتی روح و روان انسان اهمیتی فوق‏العاده قائل است. به همین جهت برای هر مرحله از رشد و تکامل انسان برنامه‏ها و وظایف خاصی معین کرده است. تکالیف عبادی همچون نماز، روزه، خمس، زکات، حج، جمعه و جماعات، ذکر و دعا و توصیه‏های اخلاقی همچون رضا، توکل، ولایت، محبت، صله رحم، حسن خلق، توجه به کانون خانواده، ازدواج سالم و... نمونه‏هایی از این وظایف و برنامه‏ها برای تأمین سلامت فردی و اجتماعی انسانهاست. توجه و عمل به این برنامه‏ها و تکالیف است که راه سعادت و کمال انسانی را هموار می‏کند و او را به سوی هدف نهایی انسانیت که از نظر قرآن اِلَی‏اللّهِ المَصیرِ (فاطر، آیه 35؛ نور، آیه 24؛ آل‏عمران، آیه 28 و...) و إِنَّا للّه‏ِِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ (بقره، آیه 156) است، رهنمون می‏سازد.
روشن است که هر نوع مشاوره و راهنمایی در جامعه دینی باید با لحاظ کردن این برنامه‏ها و وظایف صورت گیرد تا امکان وصول به اهداف غایی اسلام فراهم آید.
3ـ ضرورت توجه به باورها، اعتقادات و ارزشهای دینی مراجعان
توجه به باورها، اعتقادات و ارزشهای مورد احترام مراجعان از اصول اولیه‏ای است که برای دستیابی به یک مشاوره مؤثر و تأثیرگذار باید مورد توجه مشاوران قرار گیرد. بحث از ارزشها بحث از چیزهایی است که مردم به آن معتقدند، از آن دفاع می‏کنند و در زندگی مهم تلقی می‏شوند. ارزشها علت رفتار مردم و حتی طرز فکر آنهاست، انگیزه افراد برای برنامه‏ریزی و عمل است. بنابراین باورها و ارزشهای انسان به زندگی او جهت می‏دهند و چگونگی رفتار وی را مشخص می‏سازند. از سوی دیگر اشخاصی که ارزشهای خود را نمی‏شناسند غالبا دچار رفتارهای بی‏معنا و بی‏ثمر، گمگشتگی نقش و بی‏هویتی و در نتیجه گرفتار تعارض و ناکامی‏اند.
درک ارزشهای مُراجع از سوی مشاور می‏تواند تسهیل‏گر درک مشاور از رفتار، اهداف، تعارضها یا سردرگمیهای مُراجع باشد و به همین ترتیب رعایت این ارزشها در دستورالعملها و روشهای ارائه شده از سوی وی می‏تواند تأثیر به‏سزایی در تسریع فرایند درمان و حل مشکلات داشته باشد.
علاوه بر این یکی از مشکلات کنونی سست شدن ارزشها و هنجارهای اخلاقی و دینی است که او را دچار پوچی، بی‏هدفی، اضطراب، بی‏هویتی و سرگشتگی نموده است. امروزه یکی از وظایف اصلی مشاوران تصریح ارزشها و تأکید بر نقش آن در اصلاح و حل مشکل مُراجع می‏باشد.
گیلرت ون در کتاب مشاوره در دنیای معقول (1963) می‏نویسد:
«دومین توافق‏نظر درباره ارزشها آن است که اینک بسیاری از روان‏شناسان ارزشها را مشکل محوری بسیاری از اشخاص دردمند می‏دانند. پنجاه سال قبل، ارزشها صریحا تعریف شده بود و به نظر می‏رسید ناسازگاری حاد معلول نقض عمدی آنها می‏باشد. درمان روانی عمدتا عبارت بود از آزاد کردن فرد از احساس گناه شدیدِ ناشی از سرپیچی از دستورات والدین و سایر ارزشها و هنجارهای جامعه، اما امروزه به نظر می‏رسد که تصویر تقریبا عکس آن شده است. شخص دچار مشکل، خود را بیش از گناهکار بودن، سرگشته می‏بیند. انتظارات اجتماعی متنوع‏تر، نامعین‏تر و سست‏تر شده‏اند. امروزه فرایندهای اجتماعی که موجب تثبیت شدید ارزشها می‏شوند تا حدی به خاطر نامنسجم‏تر بودن خانواده و جامعه، ضعیف‏تر شده‏اند.
درنتیجه فرد احساس فقدان هدف و جهت می‏کند. احساس بیگانگی بیشتری از دیگران و حتی خودش می‏نماید. احساس بی‏ارزشی و تردید نسبت به هویت خود، او را رنج می‏دهد. باید به خاطر خودش، منش یا کاراکتر خود را پیدا کند. وجود ارزشهای قوی و بنیادی است که فرد می‏تواند وجود شخص رضایت‏بخش را بر آن بنا کند.
بنابراین، تصریح ارزشها و شاید کسب ارزشهای تازه به صورت یکی از تکالیف عمده مشاوره در آمده است.
4ـ وجود توصیه‏های ارزشمند و راه‏کارهای مؤثر مشاوره‏ای در کلام و مرام معصومین(ع)
هرچند وظیفه و هدف اصلی پیامبران الهی و ائمه معصومین(ع) آوردن دانش و معرفت تجربی جدید نبوده است، بلکه رسالت اصلی آنان تبیین جهت درست زندگی برای رسیدن ابناء بشر به رشد، کمال و سعادت واقعی است ولی شکی نیست که مردم برای حل مشکلات تربیتی و دینی و کاهش فشارهای عاطفی و روحیشان همواره در زمان حیات معصومین(ع) به آنان مراجعه کرده و از آنها طلب راهنمایی و کمک می‏کرده‏اند. ایشان نیز با سعه صدر و روی گشاده پذیرای مردم بوده و برای درمان دردهای روحی و اختلافات رفتاری آنها، تناسب با شرایط و موقعیت فرد مراجعه‏کننده توصیه‏های ارزشمند و ثمربخشی می‏کردند که روان و رفتار آنها را متحول می‏ساخت، نمونه‏های در کتب سیره و تاریخ نقل شده است. هرچند نمی‏توان از این توصیه‏ها به عنوان نظریه‏های علم روان‏شناسی و روشهای کاربردی مشاوره در روان درمانگری یاد کرد امّا بسیاری از آنها می‏تواند مبنای اندیشه و عمل مشاوران قرار گیرد به عنوان مثال ویژگیهای مشاور از منظر معصومین(ع) بدین قرار است:
1ـ4. ویژگیهای مشاور
براساس روایات اسلامی مشاور باید خردمند و صاحب‏نظر، آزاداندیش و دین‏محور، مهربان و دلسوز، رازدار و امین، دانشمند و دارای تجربه و پایبند به دستورالعملهای خویش باشد: قالَ الصّادِقُ(ع): «اِنَّ الْمَشْوَرَةُ لاتَکُونُ اِلاّ بِحُدُودِها فَمَن عَرَفَها بِحُدودِها وَاِلاّ کَانَتْ مَضرَّتِهَا عَلَی الْمُسْتَشیرِ اَکْثَرُ مِنْ مَنْفَعَتِها لَهُ. فَاَوَلُّها: اَنْ یَکُونَ اللَّذی یُشاوِرُهُ عاقِلاً؛ وَالثّانِیَةِ: اَنْ یَکُونَ حُرَّا مُتَدیِّنا؛ وَالثّالِثَةِ: اَنْ یَکُونَ صِدّیقَا مُؤاخِیا؛ وَالرّابِعَةِ: اَنْ تَطَّلِعَهُ عَلی سِرِّکَ فَیَکُونُ عِلمُهُ بِهِ کَعِلْمَکَ بِنَفسِکَ ثُمَّ یَسْتُر ذلِکَ وَیَکْتُمُه؛ فَاِنَّهُ اِذا کانَ عاقِلاً اِنْتَفَعَتْ بِمَشْوَرَتِهِ وَاِذا کانَ حُرّا مُتَدَّیِنا جَهَدَ نَفْسَهُ فِی النَّصیحَةِ لَکَ وَاِذا کانَ صِدّیقا مُؤاخِیا کَتَمَ سِرَّکَ اِذَا اطْلَعْتَهُ عَلی سِرِّکَ وَاِذا اطْلَّعْتَهُ عَلی سِرِّکَ فَکانَ عِلمُهُ بِهِ کَعِلْمَکَ تَمَّتْ المَشْوَرَةِ وَکَمُّلَتِ النَّصیحَةُ» (بحارالانوار، جلد 75، صفحه 102 وجلد 91، صفحه 253).
شایسته نیست مشورت جز با رعایت حدود و شرایطش انجام پذیرد، چه در غیر این صورت زیان آن برای مشورت‏کننده بیش از منافع و سودش خواهد بود. این شرایط عبارتند از:
1-ردمند و صاحب‏نظر باشد؛
2. آزاداندیش و دین‏محور باشد؛
3. نسبت به تو محبت و صمیمیت داشته باشد؛
4. هنگامی که راز تو بر وی آشکار گردید و آگاهی او به مسائل و مشکلات تو همانند خود تو گردید، آن را مکتوم و پوشیده نگهدارد. پس اگر مشاور خردمند و صاحب‏نظر باشد از مشاوره‏ات با وی سودخواهی برد و اگر آزاداندیش و دین‏محور باشد، تمامی تلاش خود را برای اصلاح و حل مشکل تو به کار خواهد بست و اگر نسبت به تو صمیمیت و دلسوزی داشته باشد رازی را که بر او گشوده‏ای، پنهان و مکتوم نگاه خواهد داشت و زمانی که او را بر راز خویش آگاه ساخته‏ای و آگاهی او نسبت به مشکل همانند آگاهی تو گردید، در این حالت مشورت کامل می‏شود و خیرخواهی به کمال می‏رسد.
قالَ عَلیٌّ(ع): «خَیرٌ مَنْ شاوَرْتَ ذَوِی النُّهی وَالعِلْمِ وَاُولُوا التَّجارُبِ والْحَزمِ» (شرح غررالحکم، جلد3، صفحه 428)؛ بهترین کسانی که شایسته مشورت کردن هستند خردمند بازدارنده و دانشمند متخصّص و افراد دارای تجربه و دوراندیشی هستند.
قالَ رَسوُلُ‏اللّه(ص): «اَلمستشارُ مُؤتَمنُ فَانْ شاءَ واِنْ شاء سَکَت فَاِنْ اَشارَ فَلْیُشِرْ بِما لَوْ نَزَل به فَعَلَهُ» (نهج‏الفصاحة، حدیث 3094)؛ مشاور امانتدار و رازدار است اگر خواهد رأی و نظر خود را اعلام کند و اگر بیان نظرش را به مصلحت ندانست خاموش بماند، ولی اگر خواست نظرش را بگوید همان را گوید که اگر خود او بود آن کار را می‏کرد.
2ـ4. اصولی که باید مشاور آنها را رعایت نماید
پاره‏ای از اصولی که مشاور در هنگام مشاوره باید آنها را رعایت نماید از نظر متون دینی عبارتند از:
1ـ2ـ4. اگر مشاور مشکل مراجع را تشخیص و راه‏حل آن را در جهت رشد مراجع پیدا کرد به خاطر منافع شخصی‏اش او را عمدا به راه دیگری هدایت نکند.
قالَ رَسُولُ‏اللّهِ(ص): «مَنْ اِسْتَشارَ اَخاهُ فَاَشارَ عَلَیهِ بِاَمْرٍ وَهُوَ یَرَی الرُّشْدُ غَیرَذلِکَ فَقَدْ خانَهُ (مسند احمد، جلد 2، صفحه 365)؛ کسی که برادر دینیش از او مشاوره و راهنمایی بطلبد و او در حالی که راه رشد و صلاح را می‏داند او را به راه دیگری راهنمایی کند قطعا به او خیانت کرده است».
2-2-4. مشاور در هر حال باید اصول، انصاف، بی‏طرفی و امانتداری را رعایت نماید.
قالَ الصّادِقُ(ع): «اِعلَمْ اَنَّ ضارِبَ عَلیٍّ(ع) بِالسَّیفِ وَقاتِلَهُ لَوْ اِئْتَمَنی وَاسْتَنْصَحَنی وَاسْتَشارَنی ثُمَّ قَبِلْتُ ذلِکَ مِنْهُ لاَدَّیتُ اِلَیهِ اَلاَمانَةَ (تحف‏العقول، صفحه 374)؛ بدان اگر کسی که امیرالمؤمنین را به شمشیر ضربت زد و او را به شهادت رساند به من اعتماد نماید و علی(ع) مرا امین خود شمارد و از من پند خیرخواهانه و نظر مشورتی طلب نماید در صورتی که درخواست او را بپذیرم حتما امانت را در این کار نسبت به او رعایت خواهم کرد».
3ـ2ـ4. مشاور باید متعهدانه تمام توان و کوشش خود را در جهت تشخیص درست مشکل و ارائه راه‏حلهای صحیح بکار بندد.
قالَ الصّادِقُ(ع): «قالَ لُقْمانَ لاِبْنِهِ: وَاِذ اسْتَشْهَدُوکَ عَلَی الْحَقِّ، فَاشْهَدلَهُمْ وَاجْهَد رَأیُکَ لَهُم اِذا اسْتَشارُوکَ. ثُمَّ لاتَعْزِمْ حَتّی تَثْبُتَ وتَنْظُرَ، ولاتُجِبْ فِی مَشْوَرَةٍ حَتّی تَقوُمَ فیها وَتَقْعُد وَتَنامَ وَتَأْکُلَ وَتُصَّلِ وَاَنْتَ مُسْتَعْمِلٌ فِکرَکَ وَحِکْمَتِکَ فِی مَشْوَرِتِه. فَاِنَّ مَنْ لَم یُمَحِصِّ النَصیحَةَ لِمَنْ اسْتَشارَهُ سَلَبَهُ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی رَاْیُهُ وَنَزَع اللّهَ عَنْهُ الاَمانَةِ؛ لقمان به پسرش می‏گفت: هرگاه از تو برای حقی شهادت خواستند پس شهادت بده و هرگاه با تو در کاری مشورت کردند و نظرت را خواستند کوشش فکری فراوانی کن تا نظر و رأی صحیح را بیابی. پس از آن فورا تصمیم به ارائه نظرت مگیر، مگر هنگامی‏که آن مسأله برای خودت کاملاً ثابت و قطعی شده باشد و در شکل موردنظر، دقت کافی و وافی کرده باشی، نشسته باشی، خوابیده باشی، خورده باشی و نمازگزارده باشی در حالی که فکر و اندیشه حکیمانه خویش را در اطراف موضوع بکار گرفته و مستمرا در این مدّت ـ دریافتن راه‏حل درست ـ اندیشیده باشی. همانا کسی که خیرخواهی و نصیحت خود را برای کسی که با او مشورت می‏کند کاملاً خالص و بی‏شائبه نکرده باشد خداوند تبارک و تعالی رأی خویش را از او سلب می‏کند و امانت خویش را از او پس می‏گیرد.
4ـ2ـ4. مشاور باید در صورتی که خود نمی‏تواند مشکل مراجع را حل نماید با کمال صراحت و صداقت او را به افراد صاحب‏نظر و متخصص مربوط ارجاع دهد.
قالَ عَلیٌّ بن الْحُسَین(ع): وَ اَمّا حَقٌّ الْمُسْتَشیرِ فَاِنْ حَضَرکَ لَهُ وَجْهُ رَأیٍ جَهَدْتَ لَهُ فِی النَّصیحَةِ وَاَشَرْتَ عَلَیهِ بِما تَعْلَمُ اِنَّکَ لَو کُنْتَ مَکانَهُ عَمِلْتَ بِهِ وَذلِکَ لِیکُنْ مِنْکَ فی رَحْمَةٍ وَلینٍ فَاِنَّ اللّینَ یُونِسُ الوَحْشَةَ واِنَّ الْغَلْظَ یُوحِشُ مَوْضِعَ اَلاُنْسِ وَاِنْ لَمْ یَحْضُرْکَ لَهُ رَأیٌ وَعَرَفْتَ لَهُ مَنْ تَثِقُ بِرَأْیِهِ وَتَرْضی بِهِ لِنَفْسِکَ دَلَلْتَهُ عَلَیْهِ وَأرْشَدْتَهُ اِلَیْهِ، فَکُنتَ لَمْ تَألُهْ خَیرا وَلَمْ تَدَّخِرْهُ نُصْحا» (تحف العقول، رسالة الحقوق، حق 39، صفحه 269).
حق مشورت کننده این است که اگر رأی صحیحی‏داری در نصیحت و خیرخواهی‏اش بکوشی و کاری را که اگر تو بجای او بودی می‏کردی با مهربانی به او بنمایی. که نرمشی رمیدن را بزداید و خشونت رمیدن را بیفزاید، و اگر رأی و نظری نداری، او را نزد کسی که به رأیش اعتماد داری و نظر او را برای خود می‏پسندی، معرفی کنی تا در خیرخواهی و نصیحتش کوتاهی و فروگذاری نکرده باشی.
نتیجه‏گیری
در این مجال کوتاه با بررسی اجمالی مفهوم مشاوره از نگاه دانش روان‏شناسی معاصر و متون مقدس دین اسلام (قرآن و احادیث) این نکته روشن گردید که این مفهوم از این دو منظر بیشتر اشتراک لفظی دارد تا ترادف مفهومی. به عبارت دیگر به دلایل متعدد نمی‏توان مفهوم مشورت و مشاوره‏ای که در آیات قرآن و احادیث ائمه معصومین(ع) به آن اشاره شده است را با مشاوره تخصّصی و حرفه‏ای که امروزه در ادبیات روان‏شناسی آن را تعریف می‏کنند، یکی دانست. هرچند ممکن است مفهوم مشورت در منابع دینی را چنان عام و فراگیر فرض کرد که مشاوره و روان‏درمانی حرفه‏ای را نیز دربرگیرد، ولی اولاً اثبات چنین فرضی نیازمند دلایل کافی، مقنع و قابل دفاع است، ثانیا حتی اگر چنین دلایلی اقامه شوند، عمومیت بیش از حد مفهوم مشورت در متون دینی امکان اختصاص آن به مشاوره و روان‏درمانی کنونی را دشوار می‏سازد.7
در مورد روشهای مشاوره اسلامی هم ناگفته پیداست که برای ارائه روشهای کاربردی مشاوره نیازمند نظریه‏ای مدون در باب مشاوره و روان‏درمانی هستیم که آن نیز به نوبه خود مبتنی بر پیش‏نیازها و مؤلفه‏هایی است که مهمترین آنها عبارتند از: داشتن دیدگاهی مشخص در باب ماهیت انسان، وجود نظریه‏ای در باب ساختار شخصیت و چگونگی رشد آن، تعریف رفتار نابهنجار و تبیین علل آن، بیان چگونگی اثربخشی فرایند مشاوره و مراحل اصلاح و ترمیم نابهنجاری و ارائه راهبردهای عملی برای کمک به مُراجع.
به گمان نگارنده اسلام در باب پیش‏نیاز اول یعنی تبیین ماهیت انسان دارای مبانی روشن و مشخصی است و ویژگیهایی چون داشتن دو بعد مادی و روحانی، تشریف به روح الهی، هدفداری، تعقّل، اراده و اختیار، خودآگاهی و مسئولیت‏پذیری، کرامت انسان و جانشینی خدا در زمین، داشتن گرایشهای عالی معنوی و کشش‏های غریزی حیوانی و میل به کمال نهایی و خیرمطلق از مفاهیم اساسی انسان‏شناسی اسلام به شمار می‏آیند. در مورد پیش‏نیاز دوّم یعنی تدوین نظریه‏ای در باب ساختار شخصیت و چگونگی رشد آن کاستی به چشم می‏خورد و با وجود تلاشهایی که عمدتا در دو دهه اخیر در این عرصه صورت پذیرفته است، هنوز نظریه‏ای که در مجامع علمی قابل دفاع باشد، ارائه نشده است. در زمینه ماهیت رفتار نابهنجار و تبیین علل آن نیز دیدگاه اسلام، با آنچه روان‏شناسی علمی کنونی به آن نظر دارد یکسره متفاوت است و اساسا نمی‏توان آنها را در یک مقوله قرار داد. زیرا هرچند تعریف نابهنجاری یکی از چالشهای دشوار روان‏شناسی معاصر است و به خاطر عدم وجود اتفاق‏نظر روان‏شناسان معاصر در باب ویژگیهای انسان سالم و معیارهای سلامت روانی یا به عبارت دیگر عدم وجود الگوی مناسب و مدل ایده‏آل از انسان سالم در فرهنگ غرب، صاحب‏نظران نتوانسته‏اند به توافقی اصولی در این باب دست یابند. امّا وجه مشترک همه دیدگاههای موجود تأکید بر سلامت روانی به معنای فراهم آوردن امکان سازگاری هرچه بیشتر با محیط و استفاده از همه تواناییها و استعدادهای فردی به منظور کسب حداکثر بهره‏مندی از لذت، آرامش و امید به آینده است؛ در حالی که از نظر اسلام هدف، سعادت و کمال مستمر انسان و رسیدن به مقام رضایت و قرب الهی است؛ هرچند در این راه فرد دچار مشکلات، رنجها، کاستیها و ناسازگاریهایی نیز شود. به همین جهت از نظر اسلام نابهنجاری روانی یا بیماری دل عبارت است از هر رفتار یا حالتی که فرد را از خداوند دور و او را به سوی باطل و پیروی از هوای نفس سوق دهد. چنین است که از نظر قرآن مشرکین و منافقین دو گروهی هستند که بیش از همه دچار بیماری دل‏اند (بقره، آیات 6 تا 13؛ انفال، آیه 49؛ توبه، آیه 125؛ حج، آیه 53؛ احزاب، آیه 60؛ مدثر، آیه 74 و...).
در باب چگونگی اثربخشی فرایند مشاوره و مراحل اصلاح و ترمیم نابهنجاری براساس روشها و راهبردهای دینی نیز هیچ پژوهش و منبع قابل استنادی وجود ندارد و بالاخره درباره آخرین مؤلفه باید گفت علیرغم وجود پاره‏ای از راهبردهای مشاوره‏ای در کلام معصومین(ع) مجموعه این نمونه‏ها و موارد آنقدر زیاد و منسجم نیستند که بتوان براساس آن روشهای درمانی خاصی را برای کمک به مراجعین پیشنهاد کرد.
________________________________________
1. این مقاله در سال 1378 به درخواست برگزارکنندگان دومین همایش مشاوره از دیدگاه اسلام نگارش یافته و در آن همایش ارائه شده است.
2. این‏جانب همیشه در مورد استفاده از پسوند اسلام به این معنا که آنچه در پی می‏آید بیان‏کننده دیدگاه اسلام در آن موضوع خاص است، دغدغه و نگرانی داشته‏ام و در مجموع چنین بیانهایی را مناسب نمی‏دانم. زیرا به هرحال آنچه مطرح می‏شود ممکن است برداشت یک یا چند و یا حداکثر گروهی خاص درباره آن موضوع باشد و نمی‏توان به راحتی آن را بیان دیدگاه اسلام در باب آن موضوع دانست. بر همین اساس آنچه در این مقاله آمده است صرفا دیدگاه نگارنده براساس شناخت محدود و ناقص وی از متون دینی است و نه منظر دین مقدس اسلام در این موضوع.
3 . Disipline
4 . Experimental
5 . American psychological Association, Committee on professianal Standards.
6 . Krumbaltz j. o.
7 . برای توضیح بیشتر در این باب مراجعه شود به مصاحبه اینجانب در کتاب گزارش علمی مشاوره اسلامی، نشستها و مصاحبه‏ها.
American Psychological Association. Committee on Professianal Stanrdards (1981). Speciality guidelines for the delivery of services by counseling psychologists. American psychologists Vol:36, pp.652-663.
ـ قرآن مجید.
ـ مجلسی، محمدباقر. بحارالانوار، جلد 75 و 91، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1983.
ـ هاشمی رفسنجانی، اکبر. تفسیر راهنما، جلد دوم، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1376.
ـ خوانساری، جمال‏الدین محمد. شرح غررالحکم و دررالکلم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1373.
ـ دهخدا، علی‏اکبر. لغت‏نامه، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1373.
Krumbaltz. J. D. (1965). Behaviral Counseling: Ratianale and research. personnel and Guidance Journal Vol:44, pp.383-387.
ـ الحافظ بن کثیر. مختصر تفسیر ابن‏کثیر، بیروت: دارالمعرفه، 1988.
ـ الامام احمد بن حنبل. مسند الامام احمد بن حنبل، جلد 2، بیروت: دار صادر، بدون تاریخ.
ـ الحرّانی، ابومحمد حسن علی. تحف العقول عن آل الرسول، قم: انتشارات جامعه مدرسین، 1363.
ـ حسینی بیرجندی، سیدمهدی. مشاوره و راهنمایی در تعلیم و تربیت اسلامی، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1375.
ـ الامام فخر رازی. التفسیر الکبیر، جلد 5، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 19.
ـ انجمن مشاوره ایران. بیانیه مورّخ 5/7/1377، تهران: انجمن مشاوره ایران، 1377.
ـ جورج، ریکی و ترز کریستیانی. روان‏شناسی مشاوره، ترجمه رضا فلاحی و محسن حاجیلو، تهران: انتشارات رشد، 1377.
ـ پاینده، ابوالقاسم. نهج‏الفصاحة، تهران: انتشارات جاویدان، 1356.
ـ کلینی الرازی، محمد بن یعقوب. الروضة من الکافی، جلد 8، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1348.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد