روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسی، اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسی، اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسی، اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسی، اختلالات رفتاری و روانی

راه های پیشگیری از انحراف فکری جوانان

راه های پیشگیری از انحراف فکری جوانان
همان‌گونه که در تأمین سلامت جسمی افراد جامعه، اولویت با پیشگیری و ایمن‌سازی افراد است، در تأمین سلامت فکری و اعتقادی جامعه نیز باید پاک‌سازی محیط از آلودگی‌های فکری، روانی و اعتقادی و پیشگیری از گسترش آن را در اولویت قرار داد. به همین دلیل سیاست‌گذاری‌های فرهنگی باید به گونه‌ای باشد که محیط خوب و سالمی برای جوانان و نوجوانان فراهم آید.
لازم است کارگزاران تربیتی، نهادهای فرهنگی و خانواده‌ها با برنامه‌ریزی منظم، افراد آسیب‌پذیر را شناسایی و برای ایمن‌سازی آنان اقدام کنند. همچنین افرادی که مورد تهاجم فرهنگی بیگانه قرار گرفته‌اند، باید شناسایی شوند تا با استفاده از روش‌های پیش‌گیرانه، آنان و دیگران از آلودگی بیش‌تر برحذر باشند. گفتنی است در ارائه راهکارهای پیشگیری از فریب خوردن جوانان و نوجوانان و افتادن آنان در دام افراد و جریان‌های منحرف، باید به شرایط سنی، تفاوت‌های فردی، شرایط زمانی و مکانی و پایگاه فرهنگی و اجتماعی جوانان و نوجوانان توجه کرد. اینک شماری از این روش‌ها را بر می‌شماریم:

1. نهادینه کردن شناخت و باورهای دینی:
بنیادی‌ترین روش برای پیشگیری از فریب خوردن جوانان، گسترش زمینه‌های شناخت معارف الهی و درونی‌سازی باورهای مذهبی است. از آن‌جا که «مذهب» و «خداپرستی» در آیینه فطرت انسان، نقش بسته و «کمال‌جویی» در نهاد انسان نهفته است،(روم،29) کافی است پدران و مادران و کارگزاران فرهنگی با برنامه‌های تبلیغی و هدایتی، فطرت خداجوی جوانان و نوجوانان را شکوفا سازند. افزایش آگاهی‌ها به همراه دستیابی به معرفت و باورهای دینی باید به گونه‌ای باشد که جوانان در برابر تبلیغات دشمنان، ایمن شوند.

2. بسترسازی برای حضور جوانان در مکان‌های مذهبی:
فراهم آوردن زمینه حضور جوانان و نوجوانان در مساجد، نماز جمعه و بهره‌گیری آنان از برنامه‌های سازنده و روح‌بخش مذهبی، جوانان را با خدا مأنوس می‌سازد و به زیور خوبی‌ها و زیبایی‌ها آراسته می‌گرداند.

3. تشویق جوانان و نوجوانان به مطالعه کتاب‌های سازنده:
ممکن است برخی جوانان به دلیل تبلیغات رسانه‌های گروهی، از آموختن مسائل دینی احساس بی نیازی کنند و انگیزه‌ای برای مطالعه نداشته باشند. در این صورت، باید بکوشیم این احساس کاذب از میان برود و انگیزه مطالعه در جوانان ایجاد شود.

4. تشکیل جلسه‌های مذهبی و سرگرمی مناسب:
با تشکیل جلسه‌های آموزش مسائل دینی، سیاسی و اجتماعی، گردش‌های دسته جمعی و جلسه‌های دعا و نیایش که از هدف‌های رفتاری مشخص و دراز مدت برخوردارند، می‌توان علاقه‌های جوانان را به این امور جلب کرد. در این زمینه می‌بایست از هنر و ادبیات نیز در انتقال باورهای دینی بهره برد. نمایش فیلم‌های سودمند با درون مایه مذهبی، گزارش‌های مستند جنگ تحمیلی و بازدید از مناطق جنگی در تقویت دین باوری نسل جوان مؤثر هستند.

5. تشکیل جلسه‌های پرسش و پاسخ و گفت‌وگو:
با بهره‌گیری از آموزگاران و مربیان علاقه‌مند و با تجربه می‌توان بحث‌های آزاد عقیدتی و سیاسی درباره مسائل روز و مورد علاقه جوانان برپا کرد.

6. فراهم آوردن محیط گرم و خانوادگی و برخورد دوستانه با جوانان:
نوجوانان در سن بلوغ بیش از حد حساس هستند و به همین دلیل، نباید با آنان با سختی و خشونت برخورد کرد. اگر افراد خانواده به ویژه پدر و مادر، به نیازهای عاطفی و روانشناختی جوانان و نوجوانان در محیط خانواده توجه داشته باشند، آنان دیگر انگیزه‌ای نخواهند داشت که با افراد ناباب، رفت و آمد و دوستی کنند. پس پدران و مادران باید بکوشند محیطی آرام و سرشار از محبت و احترام برای جوانانشان فراهم آورند.

7. انتخاب دوستان خوب و شایسته:
گاه دیده شده است که همه عوامل تربیتی برای یک فرد فراهم بوده، ولی رفت و آمد با دوستان ناباب، او را منحرف کرده و از هدایت و رشد بازداشته است. ممکن است جوان، فردی را خوب و شایسته تشخیص دهد، در حالی که وی، فردی مشکل‌دار و وابسته به جریان‌های ضدمذهبی باشد. پدر و مادر نیز نمی‌توانند برای فرزند جوانشان، دوستان خوب و شایسته برگزینند. پس مراد از این موضوع چیست؟ در این زمینه باید گفت پدر و مادر می‌توانند از همان دوران کودکی فرزندانشان، دوستانی خوب و شایسته برای آنان انتخاب کنند؛ چون تجربه نشان داده است جوانان و بزرگسالان دوستی خود را با افرادی ادامه می‌دهند که در دوران کودکی با آنان دوست بوده‌اند.

منبع: پرتو

عشق های آتشین؛ رهگذر خطرناک در مسیر زندگی جوانان

عشق های آتشین؛ رهگذر خطرناک در مسیر زندگی جوانان
درباره عشق، عظمت و شکوه و یا جنون و بیمارى آن سخن بسیار گفته‌اند، و شاید کم‌تر کلمه‌اى باشد که این همه تعبیرات مختلف و متناقض درباره آن شده باشد.
بعضى از نویسندگان بزرگ گاهى آن را به قدرى بالا برده اند که گفته‌اند:
«عشق، افسر زندگى و سعادت جاودانى است».
(گوته آلمانى)
و یا به گفته «هزیه» عشق معمار عالم است.
«توماس مان» از اثر معجزه آساى عشق سخن گفته و معتقد است که: «عشق روح را تواناتر و انسان را زنده دل نگه مى‌دارد».
عدّه‌اى از فلاسفه بزرگ شرق، پا را از این هم فراتر نهاده و عقیده دارند: «هر حرکت و جنبشى در جهان است ناشى، از یک نوع (عشق) مى‌باشد، حتى حرکات افلاک و کرات عالم بالا»!
و البتّه اگر این کلمه را به معناى وسیع خود - یعنى هر نوع کشش و جاذبه فوق العاده - تفسیر کنیم باید گفتار آن‌ها را تأیید کرد، چه جاذبه‌اى از جاذبه عمومى نیرومندتر و بنابراین چه عشقى از آن آتشین‌تر؟!
در برابر این همه تعبیرات و تفسیرهاى جالب، عده‌اى دیگر از نویسندگان و فلاسفه، زننده ترین حملات و اتهامات را نثار «عشق» کرده و آن را تا سرحدّ یک بیمارى نفرت انگیز تحقیر نموده‌اند.
یکى از نویسندگان معروف شرق می‌گوید: «عشق مانند سل و سرطان و نقرس، بیمارى مزمنى است که آدم عاقل باید از آن فرار کند»!
بعضى دیگر همچون «کوپرنیک» دانشمند معروف فلکى که خواسته است در تحقیر خود، جانب عشق را کمى نگه دارد، گفته است: «عشق را اگر یک نوع جنون ندانیم لا اقلّ عصاره‌اى از مغزهاى ناتوان است»!
این تفسیرهاى فوق‌‌العاده ضد و نقیض را آن هم درباره کلمه‌اى که از متداول ترین کلمات در ادبیات و شعر و حتى سخنان روزمره است، نباید حمل بر تناقض در قضاوت در مورد یک واقعیت معین دانست بلکه این اختلاف، در واقع، از اختلاف در زوایه دید قضاوت کنندگان سرچشمه مى‌گیرد.



یعنى هر یک از این نویسندگان و دانشمندان در واقع یکى از چهره‌های عشق را که شاید در زندگى خود بیش‌تر با آن مواجه بوده است مورد بحث قرار داده، در این صورت باید اعتراف کرد که:
اگر منظور از عشق یک کشش و جاذبه نیرومند و خارق العاده میان دو انسان، یا به طور کلى دو موجود (اعم از انسان، حیوان، گیاه و موجود بى جان) در مسیر یک هدف عالى بوده باشد چه از آن بالاتر تصوّر مى‌شود؟!
زیرا قدرت خلاقیت آن به قدرى عجیب است که مى‌تواند هر مانعى را تحت الشعاع خود قرار دهد و به سرعت همه موانع را در مسیر تکامل پشت سر بگذارد.
تمام تحسین هایى که از عشق شده به خاطر همین خلاقیت و نیروى عظیم و بى نظیر آن است، چنان که مى‌دانیم بسیارى از عالى ترین شاهکارهاى ادبى معمارى، و هنرى به معناى واقعى در سایه چنین جاذبه‌اى به وجود آمده است.
امّا اگر منظور از عشق، جاذبه و کشش نیرومندى باشد که دو انسان را به گناه، آلودگى، و سقوط در لجنزار عصیان و فحشا بکشاند هر چه در مذمت آن گفته شود کم است؛ زیرا لکه‌های ننگ آن، چنان پررنگ و ثابت است که به این آسانى پاک شدنى نیست.
و اگر منظور، آن جاذبه دیوانه کننده‌اى باشد که عقل را به کلى ویران کرده، از کار مى‌اندازد، و انسان بر اثر آن دست به هر کار جنون آمیزى مى‌زند، هر چه درباره تحقیر آن نیز گفته شود بجاست.
خلاصه عشق از دریچه‌های دید مختلف، چهره‌های فوق العاده گوناگون دارد. بنابراین هم ستایش‌ها و هم تحقیرهاى آن هر دو بجاست.
در زیر لفافه شاعرانه «عشق»
موضوعى که در این جا توجّه به آن براى همه جوانان پاکدل نهایت ضرورت را دارد این است که امروز در زیر لفافه زیبا و شاعرانه «عشق» چه جنایت‌ها و تبهکارى‌ها که نمى‌شود، و چه آلودگى‌ها که به نام عشق مقدّس انجام نمى‌گردد.
هر آلوده دامن هوسباز و شهوترانى، خود را در لباس عاشق صادق که به اصطلاح «گواهش دل چاک چاک اوست» و در دستش «جز این سند پاره پاره نیست»! جا مى‌زند.
هر فریبکار دو روى دیو صفت که نظرى جز اشباع شهوات سرکش حیوانى خود ندارد، با استفاده از شاخ و برگ‌ها و توصیف‌های شاعرانه همین «کلمه» به مقاصد شوم شیطانى خویش جامه عمل مى‌پوشاند و به همین دلیل پس از آن که به اهداف کثیف خورشید، ماسک از چهره واقعى او برداشته مى‌شود، آن‌چه را گفته بود همه و همه را فراموش مى‌کند، درست مانند ظرف بزرگ آبى که وقتی یک مرتبه آن را وارونه کنند، قطره‌اى از آن عواطف پاک و عشق‌های آتشین و سوزان باقى نمى‌ماند، و اثرى از آن قلب لبریز از محبّت، و چشم‌های بیمار از بیمارى عشق، و هزاران ادعاى دیگر دیده نمى‌شود.
آن گاه معشوق فریب خورده و پشیمان مى‌ماند با یک دنیا اندوه و حسرت و غم!
جوانان باید با دقّت هر چه بیش‌تر مراقب این «مدعیان دروغین عشق» باشند؛ مدعیانى که سرمایه‌اى جز دروغ و فریب و خدعه ندارند و چه بسا قلب مملوّ از عشق سوزانشان را در آنِ واحد در چندین جا گرو گذاشته‌اند! و با هزار تزویر و نیرنگ همه جا خود را عاشقى صادق و یکه شناس! قلمداد نموده‌اند.
باید توجّه داشته باشند که از این قماش افراد در محیط امروز، بسیار زیادند، همین‌ها هستند که گاه وقاحت را به جایى مى‌رسانند که مثلا نامه واحد مملوّ از دروغ‌ها را کپی کرده، در آن واحد براى چند دختر مى‌فرستند و در همه جا لباس «عشق مقدّس» بر تن کرده تمام قامت خود را در آن فرو برده‌اند، ولى در زیر این نام هزار گونه جنایت مرتکب مى‌شوند.
نه تنها دختران جوان بلکه پسران نیز باید مراقب این دام‌های گوناگون که به نام «عشق پاک» بر سر راه آن‌ها نهاده مى‌شود باشند؛ دام هایى که پس از افتادن در آن اغلب رهایى وجود ندارد، و کفاره یک لحظه غفلت، خوش بینى بی‌جا، و تسلیم الفاظ ریاکارانه توخالى شدن را گاهى در یک عمر هم نمى‌توان پرداخت کرد.
بخصوص کسانى که از نظر «محبّت» کمبود دارند و در «محرومیت» به سر برده اند، خیلى زود تسلیم این اظهار عشق‌ها و محبّت‌ها مى‌شوند، و همین محرومیت‌ها سبب مى‌شود که زود فریب بخورند و به دام افتند، این‌ها باید بیش از دیگران مراقب باشند.

حضرت آیت‌ا... مکارم شیرازی

استفاده از اینترنت

استفاده از اینترنت 


استفاده از اینترنت ممکن است منجر به مشکلاتی شود؛ مشکلاتی چون استفاده بیش از اندازه، دستیابی به اطلاعات نامناسب برای نوجوانان و یا دادن اطلاعات خصوصی که می تواند برای خود نوجوان و یا خانواده اش مشکل آفرین باشد؛ ارتباطات نامناسب با افرادی از فرهنگ های دیگر یا افرادی که مشکلات عاطفی دارند و یا افراد مسن تر که معمولاً در اینترنت رایج است.
دومین گروه مشکلات اساساً از عدم نظارت والدین ناشی می شود. اینترنت دارای اطلاعاتی است که برای دانش آموزان می تواند بسیار مفید باشد؛ اما همین رسانه اطلاعاتی را نیز در اختیار نوجوانان قرار می دهد که ممکن است برایشان مضر باشد. نوجوانان روش های خشونت آمیزی را از اینترنت یاد می گیرند و یا ممکن است به تصاویر نامناسبی دست پیدا کنند. در اینترنت واقعیت و دروغ هر دو وجود دارد. گاهی نوجوانان اطلاعات نادرستی به دست می آورند و آنها را در تکالیف مدرسه خود استفاده می کنند و یا در اختیار دوستانشان قرار می دهند. از طریق این رسانه می توان خرید و فروش کرد، گاهی نوجوانان از کارت اعتباری والدینشان برای این کار استفاده می کنند و یا از این طریق شرط بندی می کنند، همچنین ممکن است نوجوانان با اطلاعات شخصی خودشان یا والدینشان (از قبیل نشانی، شماره تلفن و شماره کارت اعتباری) کارهای قانونی یا غیرقانونی انجام دهند که موجب مشکلاتی خواهد شد.
مشکل اصلی اینترنت تنها مسائل اخلاقی یا خشونت نیست، بلکه نوجوانان از این طریق با افراد مختلفی آشنا می شوند که اگر نظارتی بر این کار وجود نداشته باشد ممکن است طعمه این افراد شوند. گاهی نوجوانان با افرادی از طریق اینترنت آشنا شده اند که 10 یا 15 سال مسن تر از خودشان بوده اند و با آنها در ارتباط قرار گرفته اند. در مواردی نیز نوجوانان با افرادی آشنا می شوند و یا به اطلاعاتی دست می یابند که با ارزش ها، گرایش ها و معیارهای برخی خانواده ها مغایرند.


راه حل
راه حل این مشکل تنها نظارت صحیح والدین است. برخی از نوجوانان نیازمند نظارت بیشتر و دقیق تری نسبت به دیگران هستند؛ مثلاً ممکن است به دخترتان بگویید: «دیر به خانه نیا!» و او زمان مناسبی به خانه برگردد. شما همان جمله را به پسرتان می گویید و او بعد از چند روز به خانه باز می گردد و مدعی است که دیر برنگشته است. اگر به فرزند مسئولیت پذیر خود بگویید: «وقتی من در خانه نیستم رایانه را روشن نکن.» او به حرف شما گوش می کند؛ اما فرزند دیگرتان به محض آنکه خانه را ترک می کنید رایانه را روشن می کند. بعضی افراد معتقدند که بعضی از بچه ها قابل اعتماد و مسئولیت پذیرند و برخی این طور نیستند. به راحتی می توانید بر کارهای فرزندان مسئولیت پذیر خود نظارت کنید. آنها به حرف شما گوش می کنند؛ با شما همکاری می کنند و از حرفتان پیروی می کنند. نوجوانان لجوج یا سرسخت، متقلب و یا بی مسئولیت را مشکل تر می توان زیر نظر داشت. بیشتر بحث های زیر درباره افراد دسته دوم است.
نظارت برفرد بی مسئولیت
معمولاً نظارت بر کارهای فرد بی مسئولیت مشکل است. چنین نوجوانی در جنبه های مختلف زندگی از قبیل تمام کردن تکالیف و تمیز کردن اتاق خود احساس مسئولیت نمی کند. والدین هم اگر از چنین فردی بخواهند که صحبت تلفنی اش را در یک زمان خاص تمام کند؛ کارهای روزمره اش را انجام دهد و یا به موقع به خانه بیاید، توجهی به حرف ایشان نمی کند. در چنین مواردی والدین ابتدا باید تا حد ممکن او را در زمینه های دیگر مسئولیت پذیر بار بیاورند و سپس در زمینه رایانه و اینترنت او را به یک فرد قابل اعتماد تبدیل کنند.
توصیه های دیگر
1ـ رایانه را در قسمتی ازخانه قرار دهید که معمولاً بزرگ ترها در آن قسمت حضور دارند و یا قسمتی که رفت و آمد زیادی در آن وجود دارد. بدین ترتیب بهتر می توانید بر ارتباط بچه ها با اینترنت نظارت کنید. اجازه ندهید از رایانه در یک اتاق خصوصی استفاد شود.
2ـ اگر فرزندتان احتیاج به اطلاعات اینترنت برای تکالیف مدرسه اش دارد، می تواند منتظر بماند تا شما همراه او باشید و او را در این زمینه کمک کنید و وقتی وارد سایت های مورد نیاز خود می شود در کنار او باشید. در این باره نرم افزارهای فیلتر[1]مفید است. این نرم افزارها بدون مشکل نیست؛ اما به این وسیله شخصی نمی تواند وارد بعضی از سایت های نامناسب شود. بعضی از مؤسسات خدمات اینترنت نرم افزارهای فیلتر خاص خود را ارائه می کنند. این نرم افزارها اطلاعات و سایت های نامناسب را حذف می کنند. افرادی که با رایانه آشنایی کافی دارند، می توانند اطلاعات یا برنامه هایی در اختیار شما بگذارند که دستیابی به سایت های خاصی را محدود می کند و یا می توانید بفهمید در طول روز چه کارهایی با رایانه انجام گرفته است.
3ـ باید دستور العمل هایی برای نوجوانان تعیین کنید؛ مثلاً: با غریبه ها صحبت نکن؛ اطلاعات شخصی به کسی نده؛ از اسم واقعی ات استفاده نکن؛ بدون اجازه چیزی سفارش نده و عکس هایت را برای کسی نفرست. باید نتایج و پیامدهای خاصی برای گوش کردن به حرف هایتان یا بی توجهی به آنها تعیین کنید و در کنار آن قوانین و محدودیت هایی را وضع کنید.
4ـ نوجوانان در خارج از خانه نیز دسترسی به اینترنت دارند. در مدارس و کتابخانه ها نیز می توان از روش هایی برای جلوگیری از دستیابی دانش آموزان به اطلاعات نامناسب استفاده کرد. اجازه ندهید فرزندتان شب در خانه دوستش بماند یا تعطیلات آخر هفته را با خانواده دیگری بگذراند؛ مگر اینکه والدین آن خانوداه را بشناسید. اگر فرزندتان با دوستی در ارتباط است که وی دسترسی به اینترنت دارد، باز هم همین نکته ها را رعایت کنید.
5ـ اینترنت خطرات زیادی در بر دارد؛ اما دور نگه داشتن نوجوانان و جوانان از آن کار مشکلی است. شما باید با فرزندتان ارتباط برقرار کنید و وارد زندگی او شوید تا با علایق، گرایش ها و دوستان او آشنا شوید.
6ـ درباره استفاده یا سوء استفاده از اینترنت باید قوانین و نتایج کاملاً مشخصی وضع کنید: باید سعی کنید حس مسئولیت پذیری و اعتماد را در تمام جنبه های زندگی نوجوانتان بالا ببرید.
7ـ نظارت بر کارهای نوجوانان کاملاً ضروری است؛ اما میزان این نظارت بستگی به شخصیت نوجوان دارد. برای برخی از آنان تنها کافی است توضیح دهیم چه کاری را انجام دهند و چه کاری را انجام ندهند؛ اما در بعضی موارد دیگر شاید لازم باشد صفحه کلید رایانه را با خودتان به محل کارتان ببرید تا نظارت کافی داشته باشید.
8ـ با یک نظارت صحیح می توانید از اینترنت به عنوان پاداش و یا مشوّقی برای انجام کاری استفاده کنید تا اینکه فرزندتان را ترغیب یا کمک کنید رفتارش را متعادل کند.
منبع کمکی:
- فونتنل، دن، کلیدهای رفتار با نوجوانان، ترجمه مسعود حاجی زاده ـ اکرم قیطاس، تهران: کتابهای دانه، 1381، صص 182-176.[1] . این نرم افزارها در صورت نصب بر روی رایانه، این امکان را به شما می دهد که مطالب یا تصاویر نامناسب، هوشمندانه (از پیش تعریف شده) و یا به انتخاب شما بر روی صفحه مانیتور به نمایش در نیایند. این برنامه نسبت به متن و تصویر حساس است. صفحه ای که کلمه ای در آن وجود داشته باشد که در لیست سیاه برنامه نیز هست، مانیتور آن را نشان نمی دهد و پیام خطر داده می شود این برنامه ها فهرستی سیاه دارد که از پیش تعریف شده است و می توان به آن افزود. نحوه برخورد با وضعیت خطر را هم می توان از پیش معین کرد. مثلاً دفعه اول پیام خطر بدهد و سه ثانیه صبر کند. اگر صفحه را در این بین کاربر نبست، تصویر آن را بگیرد و ذخیره کند و سه ثانیه دیگر هم صبر کند. سپس در صورت بسته نشدن صفحه، آن را خود برنامه می بندد. این برنامه قدرت کنترل میزان زمان دسترسی به اینترنت را نیز دارد؛ یعنی می توان معین کرد که چه ساعت هایی رایانه مجاز است به اینترنت متصل شود و همچنین سیستم درکل روز جمعاً چه میزان می تواند به اینترنت متصل باشد. نسخه فارسی این نرم افزارها در ایران وجود دارد که از آن جمله می توان به نرم افزار «پاک» محصول شرکت ابن سینا اشاره کرد.

منبع نور پورتال

وب گردی تهدیدی برای روابط سالم انسانی

وب گردی تهدیدی برای روابط سالم انسانی 


وب گردی و چت کردن بیش از حد، می تواند روابط انسانی سالم و درست را به چالش بکشد.
دنیای مجازی به ویژه چت روم ها، ارتباط رودرروی انسان ها را کمتر کرده و آنان را از اجتماع اطراف دور می سازد.
عادت- استفاده بیش از حد افراد- به تکنولوژی های جدید و به نوعی اعتیاد به آن مرحله خطرناکی است که سلامت روانی افراد را به خطر می اندازد. افراد با توجه به میزان وقت و نوع شخصیت خود از اینترنت و تلفن همراه استفاده می کنند که با توجه به این دو فاکتور، میزان آسیب زایی سنجیده می شود، به طوری که اگر افراد مدت زمان زیادی از این وسایل استفاده کنند، دچار اعتیاد می شوند که یک مرحله جدی در آسیب پذیری است.
محیط چت روم، از جمله محیط هایی به شمار می آید که افراد به راحتی می توانند در آن شخصیت واقعی خود را کتمان کرده و آن طوری که دوست دارند خود را جلوه دهند و طرف مقابل نیز به این حقیقت پی نخواهد برد.



تفکر و تعقل در عواطف و احساسات پیدا شده در محیط های مجازی، نقشی نداشته و تنها فرد برای سرگرمی و تفریح زودگذر اقدام به این کار می کند که تبعات سنگینی مخصوصا برای قشر جوان و دختران جامعه به دنبال خواهد داشت.
براساس نتایج این بررسی ها افرادی که مدت زمان بیشتری از تلفن همراه و فضاهای مجازی مانند اینترنت و چت استفاده می کنند به سمت تنهایی حرکت می کنند و از اجتماع دور می شوند، لذا افرادی که مدت زمان کمتری از این امکانات استفاده می کنند، دارای تعاملات و مهارت های اجتماعی بهتری هستند.

فواید تکنولوژی نوین
رفع نیازهای ضروری، از اساسی ترین فواید تکنولوژی و محیط مجازی است. همچنین برای افرادی که دارای اعتماد به نفس پایین تری هستند، فضای مجازی می تواند مفید باشد، در واقع افراد می توانند مهارت های اجتماعی خود را در این فضای مجازی تقویت کرده و مورد آزمایش قرار دهند.
خانواده ها باید نکات مثبت و منفی این محیط را برای کودک و نوجوان خود شرح داده و بر استفاده وی از این محیط ها نیز کنترل داشته باشند.

منبع نورپورتال

راه‏کارهاى ایجاد آرامش روان در زندگى فردى از منظر روایات

راه‏کارهاى ایجاد آرامش روان در زندگى فردى از منظر روایات
اشاره
در این مقال، به راه‏کارهاى ایجاد آرامش روانى از دیدگاه معارف اسلامى پرداخته شده و عوامل ایجادکننده سکون و آرامش قلبى و روحى بیان گردیده‏اند.
در ایجاد آرامش و سکون و طمأنینه، عوامل بسیارى دخالت دارند که به موارد عمده آن اشاره مى‏شود.
1. صبر
«صبر» در لغت، بازداشتن نفس ـ به سبب رسیدن مکروهى به آن ـ از جزع و فزع است. صبر موجب غم‏زدایى و آرامش روان است؛ چنان‏که امیرمؤمنان على علیه‏السلام مى‏فرماید: «با اراده‏هاى صبورانه و حسن یقین، غم‏هاى وارد بر خود را دور ساز.»(1)
مؤمن با اعتقاد به ثواب و پاداش الهى براى صبر کردن، با صبورى غم و اندوه را از خود مى‏زداید و آرام مى‏گیرد؛ چرا که اعتقاد دارد «اِنَّما یُوفَّى الصّابرونَ اَجرَهُم بغیرِ حِسابٍ» (زمر: 10)؛ همانا صابران اجر و پاداش خود را بى‏حساب دریافت مى‏کنند.
در مرتبه بالاتر، مؤمن بر این باور است که رحمت الهى شامل او شده. از این‏رو، دلیلى بر غمگین بودن نمى‏بیند؛ چه این‏که خداوند متعال مى‏فرماید: «و بَشِّر الصابرینَ الّذین اِذَا اَصابتهم مصیبةٌ قالوا اِنّا لِلّه و اِنّا اِلیه راجِعون اوُلئکَ عَلیهم صلواتٌ مِن ربِّهم و رحمةٌ و اولئکَ هم المهتدونَ» (بقره: 155ـ 156)؛ و بشارت بده به استقامت‏کنندگان که هرگاه مصیبتى به آن‏ها رسد، مى‏گویند: ما از آنِ خدا هستیم و به سوى او بازمى‏گردیم. این‏ها همان‏ها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آن‏ها هستند هدایت یافتگان.
بنا به گفته شهید ثانى، این مرتبه از صبر، مرتبه «رضا» است(2) و روشن است که مرتبه رضا با غم تناسبى ندارد؛ چون کسى که راضى و خشنود است، غمناک نیست، آرام است.
2. توبه
اهمیت توبه: احساس گناه مایه خستگى روح است. این احساس باعث سرخوردگى در زندگى مى‏شود. گناه‏کار احساس پوچى و از دست دادن انگیزه ادامه حیات مى‏کند، مضطرب و نگران است.
حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید: «چه بد قلاده‏اى است قلاده گناهان.»(3)
احساس گناه، فکر را دایم به خود مشغول مى‏دارد. گناه‏کار همیشه به این فکر است که چگونه خود را از این قلاده رهایى بخشد. این فکر مانند کابوسى وحشتناک، بر روح او سایه افکنده، او را مضطرب مى‏سازد و آرامش را از او سلب مى‏نماید. «توبه» یکى از بهترین راه‏هاى رهایى از کابوس درون و آزادى از چنگال احساس گناه است؛ چرا که سبب آمرزش گناه و تقویت امید انسان به رضایت الهى و بازگشت به سوى خداوند متعال است و به همین سبب، موجب کاهش شدت اضطراب مى‏گردد.(4)
3. دعا
دعا همچون باران بهارى است که سرزمین دل‏ها را سیراب مى‏کند و آرامش را بر شاخسار روح و جان آدمى ظاهر مى‏سازد. انسان در دعا، با خداى خود مناجات مى‏کند و از مشکلاتى که زندگانى او را نگران کرده، به او پناه مى‏برد. بى تردید، با بازگوکردن مشکلات، حالت آرامش روانى به انسان دست مى‏دهد و از تشویش خاطر رهایى مى‏یابد.
یکى از روان‏شناسان مى‏گوید: «امروزه یکى از علوم، یعنى روان‏پزشکى، همان چیزهایى را تعلیم مى‏دهد که پیامبران تعلیم مى‏دادند، چرا؟ به علت اینکه پزشکان روانى دریافته‏اند که دعا و نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین، نگرانى و تشویش و هیجان و ترس را، که موجب نیمِ بیشترى از ناراحتى‏هاى ماست، برطرف مى‏سازد.»(5)
دعا به درگاه الهى منشأ آرامش روح و روان مى‏شود و درد و غم را از انسان زایل مى‏سازد و انسان احساس مى‏کند یک پناهگاه قوى و محکم دارد که حامى و پشتیبان اوست. امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید: «پدرم، امام باقر علیه‏السلام هر وقت امرى او را محزون مى‏کرد، زنان و کودکان را جمع مى‏نمودند، پس دعا مى‏کردند.»(6)
هیچ انسانى نیست که گرفتارى و مشکلات در زندگى نداشته باشد. بلاهاى روحى همه انسان‏ها را تهدید مى‏کنند. ارتباط با خدا و دعا به درگاه الهى دردها را زایل مى‏کند و باعث آرامش زندگى مى‏شود.
امام صادق علیه‏السلام مى‏فرمایند: «دعا کن که شفاى همه دردها در دعاست.»(7)
یکى از فیلسوفان روان‏شناسى، دعا را براى معالجه بیماران، راهى مفید دانسته، مى‏گوید: «دعا براى معالجات امراض روحى بسیار مؤثر بوده و در نتیجه، صحّت بدنى و جسمى را در پى خواهد داشت.»(8)
دعا و نیایش ابعادى عاشقانه دارد. دعا مى‏تواند بیانگر عشق حق‏شناسى و لذت روحى سیراب شده باشد. از دیدگاه روان‏شناسى، هرگونه دعا و نیایش همچون آیینى سحرآمیز، تسکین دهنده است.(9)
الکسیس کارل مى‏گوید: «دعا، محکم‏ترین و بالاترین حلّال مشکلات است. تأثیر دعا واقعا شگفت‏انگیز است. قدرت دعا، نشانه آزاد شدن انرژى است؛ همان‏طور که به کمک تکنیک‏هاى عملى، انرژى اتمى را آزاد مى‏کنند، با استفاده از قدرت دعا و از طریق شگردهاى عملى، مى‏توان انرژى معنوى را آزاد ساخت. آثار این قدرت انرژى‏زا بر بسیارى از مردم آشکار است.»(10)
آقاى دیل کارنگى، روان‏شناس معروف امریکایى مى‏نویسد: «هنگامى که کارهاى سنگین قواى ما را از بین مى‏برد و اندوه‏ها هر نوع اراده‏اى را از ما سلب مى‏کند و بیشتر اوقات، که درهاى امید به روى ما بسته مى‏شود، به سوى خدا روى مى‏آوریم، ولى اصلاً چرا بگذاریم روح یأس و ناامیدى بر ما چیره شود؟ چرا همه روزه به وسیله خواندن نماز و دعا و بجا آوردن حمد الهى، قواى خود را تجدید نکنیم؟»(11)
ما براى ایجاد آرامش در زندگى باید دعا کنیم و به خداوند متعال پناه ببریم؛ چه این‏که دعا اگر مستجاب شود یا مستجاب نشود، در روح انسان ایجاد آرامش مى‏کند؛ زیرا دعا و خواندن خدا دو اثر در آرامش روح و روان انسان دارد: یکى اینکه خود دعا ذاتا موجب آرامش است و کوه‏هاى غم و نگرانى را ذوب مى‏کند؛ چرا که دعا یکى از مصادیق یاد خداست و یاد خدا قطعا موجب آرامش است. دیگر اینکه انسان اگر با تمام شرایط دعا کند و در نهایت، خداوند کریم هم مصلحت بداند، دعاى او در رفع غم و اندوه مستجاب خواهد شد؛ چنان‏که خداوند متعال درباره داستان حضرت ایّوب علیه‏السلام مى‏فرماید: «و اَیّوبَ اِذ نادى ربَّهُ اَنّى مَسّنَى الضُرُّ و اَنتَ ارحَمُ الراحمینَ فَاستجبنا لَهُ فکَشفنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ و آتیناه اَهلَهُ و مِثلَهم معهم» (انبیاء: 82)؛ و ایّوب وقتى که پروردگار خود را خواند که مرا رنجى سخت رسیده است و تو بخشنده‏ترین بخشندگانى، او را اجابت کردیم و آنچه را به او رسیده بود از رنج واندوه زایل ساختیم...
دعا و نیایش علاوه بر اینکه غم و اندوه را زایل مى‏کند، باعث اطمینان قلب و قدرت روحى مى‏شود؛ زیرا انسان در نهایت، به‏ویژه در وقت اضطراب، غالبا با حضور قلب و خلوص نیت رو به سوى خداى مى‏آورد و با او درد دل مى‏کند، عقده‏هاى خویش را بیرون مى‏ریزد و اسرار خود را، که در نهان‏گاهش محافظت مى‏شد، به زبان مى‏آورد و تنها از او راه چاره و گریزگاه طلب مى‏نماید و با آه و ناله تقاضاى کمک مى‏کند و این خود طمأنینه و آرامش کاملى در پى خواهد داشت.
به دیگر سخن، وقتى نیایشگر از بن جان و ژرفاى دل، دست به دعا برمى‏دارد نوعى شادابى و بهجت و انبساط در درون خود احساس مى‏کند که حاضر نیست به هیچ بهایى آن را از دست بدهد. دعا در انسان حالت روشن‏دلى و روشن‏بینى و آرامش ایجاد مى‏کند و در حکم چراغى مى‏گردد که در درونش روشن شده باشد، بر خلاف افرادى که با دعا و یاد خدا رابطه ندارند و همیشه خانه دلشان تاریک و ظلمانى است و از درک و بینش و روشنایى بى‏نصیبند و از دعا به عنوان نیروى بهجت‏زا و انبساط آفرین محرومند.
دکتر آلکسیس کارل درباره اثر تسکینى دعا مى‏گوید: «نیایش را نباید با مُرفین هم‏ردیف دانست؛ زیرا نیایش در همین حال که آرامش را پدید آورده است، به‏طور کامل و صحیح، در فعالیت‏هاى مغزى انسان یک نوع شکفتگى و انبساط باطنى و گاه قهرمانى و دلاورى را تحریک مى‏کند. دعا در انسان نیروى مقاومت مى‏آفریند، تلخى‏ها را شیرین مى‏گرداند و از اضطراب و تردید رهایى یافته و با آن خود را به پایگاه عظیم قدرت روحى و معنوى متصل مى‏کند و هیچ حادثه و رویدادى آرامش و اطمینان او را برهم نمى‏زند.
آدمى به واسطه دعا و نیایش به قدرت لایتناهى تکیه مى‏کند و در تمام امور از او مدد مى‏گیرد و مآلاً صدق و خلوص، آرامش و صفا تمام هستى او را احاطه مى‏کند.
اصولاً نیایش و دعا انسان‏ها را آن‏چنان رشد مى‏دهد که جامه‏اى که وراثت و محیط به قامتشان دوخته است، برایشان کوتاه مى‏گردد، ملاقات پروردگار آن‏ها را از صلح و آرامش درون لبریز مى‏سازد، به‏طورى که شعشعه پرتو این صلح از چهره آن‏ها نمودار است و آن را هرجا که روند، با خود مى‏برند.»(12)
نیایشگر، که با تضرّع و ناله مضطربانه و از روى عشق و محبت، معبود خویش را صدا مى‏زند و پیوسته عظمت و جلال او را در ذهن خود مجسّم مى‏سازد، هر نوع بلا و گرفتارى را از خود دفع مى‏کند.
حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام در نهج‏البلاغه مى‏فرمایند: «گرفتارى‏هاى پى‏درپى را با دعا دور نمایید.»
و همچنین امام رضا علیه‏السلام مى‏فرماید:
«بر شما باد دعا کردن؛ زیرا دعا و درخواست از خداى عزّوجل بلا و غم را برطرف مى‏سازد.»(13)
آثار و برکات دعا
دعا به درگاه ایزد متعال آثار و برکات ویژه‏اى دارد که به چند نمونه از آن‏ها اشاره مى‏شود:
1. رهایى از غربت و بیگانگى: دعا انسان را از انزواى درون بیرون آورده، به جمع پیوند مى‏زند و آن در حقیقت، همدم شایسته‏اى است که تنهایى و غربت وحشتناک را به انس و الفت مبدّل مى‏سازد؛ زیرا شخصى که در حال نیایش است، نه تنها خود را تنها نمى‏بیند، بلکه با چشم دل مى‏یابد که در آن حالات عرفانى، مجموعه کائنات با او هم‏نوا هستند؛ چه آن‏که به فرمایش قرآن کریم، هرموجودى تسبیح و حمد او مى‏گوید، ولى شما تسبیح آن‏ها را نمى‏فهمید.(14)
عالم هستى یکپارچه در حال تسبیح و تحمید خداست. هر موجودى به نوعى، به حمد و ثناى حق مشغول است. منتها افراد غافل و لااُبالى نمى‏توانند آن را درک کنند. فقط اهل پرستش و دعا هستند که از روى عشق و محبت و با سوز و گداز، او را مى‏خوانند و این صدا را به گوش و جان مى‏شنوند. به قول مولوى:
گر تو را از غیب چشمى باز شد با تو ذرّات جهان همراز شد
نطق آب و نطق خاک و نطق گِل هست محسوس حواس اهل دِل
جمله ذرات عالم در نهانبا تو گریانند روزان و شبان
گر سمیعیم و بصیر و با هُشیمبا شما نامحرمان ما خامُشیم.
2. مایه آرامش دل: دعا و ذکر خدا باعث آرامش روح و روان مى‏گردد و دل انسان تنها با یاد خدا آرام مى‏گیرد.
مولاى متّقیان على علیه‏السلام فرمودند: «خداوند سبحان ذکر و یاد خود را صیقل‏دهنده و روشنایى دل‏ها قرار داده است.»(15)
3. وسیله تقرّب انسان به خدا: بالاترین آرزوى انسان رسیدن و وصال به خداست و انسان فطرتا دوست دارد از محبوبیت او برخوردار گردد. همواره در تکاپوى این معناست که فرصتى پیش آید تا با تمسّک به وسایل تقرّب به خدا، به مقصودش نایل گردد. دعا بهترین وسیله‏اى است که در رسیدن به این مهم، کمک شایانى مى‏کند.
امام صادق علیه‏السلام مى‏فرمایند: «بر شما باد به دعا؛ زیرا چیزى مانند آن باعث نزدیکى انسان به خدا نمى‏گردد.»(16)
این از آن روست که انسان به واسطه دعا و نیایش، رو به سوى خدا مى‏آورد و فاصله‏ها را کم مى‏کند و حجاب‏ها را کنار زده، خویشتن را از قید و بند بندگى شیطان و نفس امّاره مى‏رهاند و از هلاکت و سقوط حتمى نجات مى‏بخشد.
نیایش و دعاست که خدامحورى را در زندگى انسان به عنوان یک اصل خدشه‏ناپذیر در آورده و همه خواست‏ها و نیازها و خُلق و خوى‏ها را بر گرد محور او قرار مى‏دهد و از آنچه باعث اعراض و رویگردانى و قطع عنایت حضرت بارى تعالى است، به شدت اجتناب مى‏دهد.
4. بهترین وسیله بازیابى خود: بدون تردید، هنگامى که انسان به مادیات و لذّت حاصل از آن مشغول باشد و همواره در جهت ثروت‏اندوزى و جاه‏طلبى و بى‏بندوبارى گام بردارد، به تدریج خدا را، که مبدأ آفرینش موجودات است، فراموش کرده و از تذکّر و یادآورى او غفلت مى‏ورزد و بالمآل، خود واقعى خویش را فراموش مى‏کند.
با دعاست که انسان خود واقعى خویش را، که پرتوى از عالم ربوبى است، باز مى‏یابد و هر چه توجه او به خدا بیشتر مى‏شود، به همان نسبت با خود آشنا مى‏گردد و او را از غفلت و بى توجهى نجات داده، جانى تازه و آرامشى ویژه به او مى‏بخشد.
در دعا و نیایش است که انسان خود را آن‏گونه که هست، مى‏بیند، به نقص و عیب خویش آگاه مى‏گردد و مانع این مى‏شود که در او «خودپندارى» جایگزین «خود حقیقى» شود و هرگز این دو را با یکدیگر خلط نکرده، پیوسته از هم تمیز دهد.
ویلیام جیمز درباره دعا و نیایش
مى‏گوید: «انگیزه نیایش و دعا نتیجه ضرورى این امر است که در عین اینکه درونى‏ترین قسمت از خودهاى اختیارى و عملى هر کس خودى از نوع اجتماعى است، با وجود این، مصاحب کامل خویش را تنها در جهان اندیشه مى‏تواند پیدا کند. اغلب مردم، خواه به صورت پیوسته، خواه تصادفى، در دل خود به آن رجوع مى‏کنند. حقیرترین فرد در روى زمین با این توجه عالى، خود را واقعى و با ارزش مى‏کند.»(17)
4. صله رَحِم
یکى از دستورهاى دین اسلام، که به فعالیت‏هاى عینى و خارجى انسان اختصاص دارد، ارتباط با خویشاوندان و اقوام است که از آن تحت عنوان «صِله رَحِم» یاد مى‏شود.
در اندیشه دینى ما، حفظ، توسعه و تعمیق روابط فامیلى و ارتباط صمیمانه و حمایتى خویشاوندان از چنان اهمیتى برخوردار است که پیامبراکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله آن را جزو دین دانسته(18) و در جاى دیگر، هدف از رسالت خویش را پس از بندگى خداوند و شکستن بت‏ها و طواغیت، صله‏رحم معرفى مى‏کنند.(19)
از منظر تفکّر دینى، نقش صله رحم به گونه‏اى است که انجام آن سبب سامان‏دهى و ایجاد سلامت و عافیت و در طریق صحیح قرارگرفتن تمام امور است؛ آنجا که امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید: «نیکى کنید و صله رحم نمایید... که باعث عافیت در تمام امور مى‏شود.»(20)
همچنین در روایتى دیگر، ارتباط خویشاوندى را سبب آرامش و تسکین خاطر افراد معرفى کرده مى‏فرماید: «هرگاه کسى از رَحِم خود عصبانى شد و بر او غضب کرد، پس باید به سوى او روانه شود و با او تماس برقرار کند. به درستى که دو رحم در تماس با یکدیگر به آرامش و سکون مى‏رسند.»(21)
بنابراین، درباره اهمیت صله رحم و نقش و پیامدهاى آن در سلامت و آرامش روحى و بهداشت روانى انسان از منظر آموزه‏هاى دینى، همین بس که امام صادق علیه‏السلام ایجاد ارتباط فامیلى را تأمین‏کننده سلامت و عافیت تمام امور انسانى معرفى کرده‏اند. از این‏رو، در اینجا مناسب است به مباحثى پرداخته شود که در رابطه با تبیین موضوع مزبور مفیدند.
الف. معناى «رحم» و «صله رحم»
راغب اصفهانى درباره واژه «رحم» چنین مى‏گوید: «"رَحِم" در اصل، همان "رَحِم" زن است و استعاره براى خویشان و نزدیکان به کار مى‏رود؛ به این جهت که آن‏ها از یک رحم شکل گرفته‏اند.»(22)
مرحوم علّامه طباطبائى مى‏فرماید: «رَحِم عبارت از آن جهت وحدتى است که به خاطر تولّد از یک پدر و مادر و یا یکى از آن دو در بین اشخاص برقرار مى‏شود و در حقیقت، باعث اتصال و وحدتى است که در ماده و وجودشان نهفته است.»(23)
در حدیثى از امام صادق علیه‏السلام نیز وقتى از حضرتشان درباره تفسیر آیه شریفه «الّذینَ یَصِلونَ ما اَمراللّهُ بِه» سؤال شد، فرمودند: «منظور خویشاوندان توست.»(24)
از مجموع آنچه ذکر شد، معلوم مى‏شود که مراد از «رحم»، که صله آن مورد تأکید و توصیه دین است، اقوام و خویشاوندان مى‏باشند که در عرف مردم، به عنوان نزدیکان و خویشاوندان تلقّى مى‏شوند.
اما درباره «صله رحم» و معنا و مفهوم آن، ابن اثیر چنین مى‏گوید: «مراد از "صله رحم" احسان نمودن به نزدیکان از خویشان نسبى و سببى و مهربانى و عطوفت نشان دادن به آن‏ها و رعایت کردن احوال آنان است.»(25)
مرحوم نراقى مى‏فرماید: «صله رحم عبارت است از: شریک ساختن رحم و خویشاوندان در مال و مقام و دیگر خیرات دنیا که آدمى به آن‏ها دست مى‏یابد.»(26)
با این بیان‏ها، روشن مى‏شود که «صله رحم» یعنى ارتباط و پیوند با اقوام و خویشان که مى‏تواند در قالب‏ها و شکل‏هاى گوناگون نمود خارجى پیدا کند. گاهى اوقات در حدّ یک سلام کردن و احوالپرسى است، چنان‏که امام سجاد علیه‏السلام مى‏فرماید: «صلوا ارحامَکم و لو بِالتسلیم.»(27)
و گاهى به صورت ملاقات‏هاى حضورى، کمک‏هاى مادى و معنوى در موقعیت‏هاى مقتضى و بالاخره، تماس‏هاى مستقیم و غیرمستقیم با اقوام به گونه‏اى که احساس شود پیوند خویشاوندى همواره بین آن‏ها برقرار مى‏باشد.
ب. صله رحم؛ تأمین‏کننده نیاز روانى
هر موجود زنده‏اى، از جمله انسان براى رسیدن به حالت تعادل تلاش مى‏کند تا نیازهاى اساسى خود را در ابعاد گوناگون شناختى، عاطفى و جسمانى تأمین نماید؛ چرا که عدم تأمین این احتیاجات، چه در زمینه بدنى و جسمانى و چه در زمینه روحى و روانى، سبب ایجاد اختلال در ارگانیسم خواهد شد.
تمام افراد در همه دوره‏هاى زندگى، براى تأمین نیازهاى روحى و روانى حداکثر کوشش و تلاش را مصروف مى‏دارند. به نظر روان‏شناسان، نیازهاى روانى به اندازه نیازهاى بدنى براى انسان حیاتى‏اند و بر این اساس، نیازهاى روانى را جزو نیازهاى اساسى قلمداد مى‏کنند و همان‏گونه که در الگوى سلسله نیازهاى آبراهام مازلو، روان‏شناس انسانگرا، آمده است، این‏گونه نیازها در ردیف نیازهاى عالى مى‏باشند.

دلایل بررسی مشاوره از دیدگاه اسلام

دلایل بررسی مشاوره از دیدگاه اسلام
با تأمل در آیات و روایات فوق می‏توان نتیجه گرفت که مفهوم مشورت و مشاوره از نظر قرآن کریم و دیگر منابع اسلامی، با مفهوم مشاوره و روان‏درمانی به معنای تخصصی و حرفه‏ای آن ـ که امروزه موردتوجه و تأکید روان‏شناسان و مشاوران است ـ متفاوت است و نمی‏توان این دو را مترادف و دارای یک معنا دانست.
اما این بدان معنا نیست که نمی‏توان در باب رابطه مشاوره با اسلام سخن گفت و باید آنها را، دو مقوله کاملاً متفاوت و بیگانه از یکدیگر به حساب آورد؛ بلکه بالعکس دلایل مهمی وجود دارد که نشان می‏دهد پرداختن به این بحث، لااقل در جوامع اسلامی امری کاملاً ضروری و اجتناب‏ناپذیر است. پاره‏ای از این دلایل عبارتند از:
1ـ تأکید اسلام بر بهداشت روانی و سلامت روح انسانها
هرچند مفهوم سلامت روح و به تعبیر قرآنی آن قلب سلیم (شعراء، آیه 89) مفهومی ارزشی است ولی سلامت روانی به معنای روان‏شناختی آن پیش‏شرط و مقدمه تحقق قلب سلیم است. در قرآن کریم مفاهیم سه‏گانه، سکینه، حیات طیبه و قلب سلیم به نوعی به آرامش و سلامت روحی انسانها اشاره دارد. سکینه (از ماده سکون) به معنای آرام بودن دل و فقدان هرگونه اضطراب و نگرانی است. این واژه شش‏بار در قرآن ذکر شده است. از مجموع آیاتی که این واژه در آنها آمده است، می‏توان استنباط کرد که آرامش درونی و یا سکون و ثبات قلبی موهبتی الهی است که بر اثر ایمان به خداوند متعال و عمل صالح حاصل می‏شود (فتح، آیه 4).
حیات طیبه یا زندگی پاکیزه و سرشار از آرامش، امنیت و رفاه و آسایش در مفهوم این جهانی آن یکی از اهداف اسلام در زندگی فردی و اجتماعی انسانهاست که با عمل صالح و نیکو به دست می‏آید (نحل، آیه 97). ناگفته پیداست که حیات طیبه مسأله‏ای فراتر از بهداشت و سلامتی روانی افراد است و به ایجاد جامعه سالم نظر دارد ولی شکی نیست که رابطه جامعه سالم و انسانهای سالم رابطه‏ای تعاملی و متقابل است و بدون وجود حیات طیبه در زندگی فردی امکان فراهم آوردن آن در ابعاد اجتماعی میسر نیست.
قلب سلیم نزدیکترین مفهوم به سلامت روانی است چون غالبا ماده قلب در فرهنگ دینی به معنای روح، روان و عقل به کار برده شده است و قلب سلیم یعنی قلبی (یا روح و روانی) که از هرگونه بیماری و انحراف اخلاقی و اعتقادی و رفتاری به دور باشد. (شعراء، آیه 89 و صافات، آیه 84).
بنابراین با وجود ارزش مدار بودن مفهوم سلامت روح و روان در اسلام و تفاوت آن با مفهوم بهداشت روانی موجود در ادبیات روان‏شناسی معاصر، ولی از آنجا که سلامت روانی مقدمه لازم و ضروری تأمین سلامت روح و نفس انسانی است، بهداشت روان نیز مورد توجه و تأکید خاص اسلام قرار گرفته است و برای تأمین آن در سطح فرد و جامعه توصیه‏ها و دستورات فراوانی از سوی معصومین(ع) ارائه شده است. بدیهی است که یکی از مهمترین راههای تأمین سلامت روانی انسانها در جامعه گسترش امر مشاوره و راهنمایی است.
2ـ لزوم توجه به غایات، هنجارها و وظایف اسلامی در تدوین نظریه درمانی و کاربرد مشاوره در جوامع اسلامی.
اسلام به عنوان مکتبی خاص و همه‏جانبه‏نگر که ماهیت انسان، چگونگی رفتار او در این جهان و وظایف و سرنوشت وی از مباحث محوری آن به شمار می‏آیند و سعادت و رستگاری انسان و حرکت در مسیر کمال مطلق، هدف اساسی و نهایی آن می‏باشد برای سلامتی روح و روان انسان اهمیتی فوق‏العاده قائل است. به همین جهت برای هر مرحله از رشد و تکامل انسان برنامه‏ها و وظایف خاصی معین کرده است. تکالیف عبادی همچون نماز، روزه، خمس، زکات، حج، جمعه و جماعات، ذکر و دعا و توصیه‏های اخلاقی همچون رضا، توکل، ولایت، محبت، صله رحم، حسن خلق، توجه به کانون خانواده، ازدواج سالم و... نمونه‏هایی از این وظایف و برنامه‏ها برای تأمین سلامت فردی و اجتماعی انسانهاست. توجه و عمل به این برنامه‏ها و تکالیف است که راه سعادت و کمال انسانی را هموار می‏کند و او را به سوی هدف نهایی انسانیت که از نظر قرآن اِلَی‏اللّهِ المَصیرِ (فاطر، آیه 35؛ نور، آیه 24؛ آل‏عمران، آیه 28 و...) و إِنَّا للّه‏ِِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ (بقره، آیه 156) است، رهنمون می‏سازد.
روشن است که هر نوع مشاوره و راهنمایی در جامعه دینی باید با لحاظ کردن این برنامه‏ها و وظایف صورت گیرد تا امکان وصول به اهداف غایی اسلام فراهم آید.
3ـ ضرورت توجه به باورها، اعتقادات و ارزشهای دینی مراجعان
توجه به باورها، اعتقادات و ارزشهای مورد احترام مراجعان از اصول اولیه‏ای است که برای دستیابی به یک مشاوره مؤثر و تأثیرگذار باید مورد توجه مشاوران قرار گیرد. بحث از ارزشها بحث از چیزهایی است که مردم به آن معتقدند، از آن دفاع می‏کنند و در زندگی مهم تلقی می‏شوند. ارزشها علت رفتار مردم و حتی طرز فکر آنهاست، انگیزه افراد برای برنامه‏ریزی و عمل است. بنابراین باورها و ارزشهای انسان به زندگی او جهت می‏دهند و چگونگی رفتار وی را مشخص می‏سازند. از سوی دیگر اشخاصی که ارزشهای خود را نمی‏شناسند غالبا دچار رفتارهای بی‏معنا و بی‏ثمر، گمگشتگی نقش و بی‏هویتی و در نتیجه گرفتار تعارض و ناکامی‏اند.
درک ارزشهای مُراجع از سوی مشاور می‏تواند تسهیل‏گر درک مشاور از رفتار، اهداف، تعارضها یا سردرگمیهای مُراجع باشد و به همین ترتیب رعایت این ارزشها در دستورالعملها و روشهای ارائه شده از سوی وی می‏تواند تأثیر به‏سزایی در تسریع فرایند درمان و حل مشکلات داشته باشد.
علاوه بر این یکی از مشکلات کنونی سست شدن ارزشها و هنجارهای اخلاقی و دینی است که او را دچار پوچی، بی‏هدفی، اضطراب، بی‏هویتی و سرگشتگی نموده است. امروزه یکی از وظایف اصلی مشاوران تصریح ارزشها و تأکید بر نقش آن در اصلاح و حل مشکل مُراجع می‏باشد.
گیلرت ون در کتاب مشاوره در دنیای معقول (1963) می‏نویسد:
«دومین توافق‏نظر درباره ارزشها آن است که اینک بسیاری از روان‏شناسان ارزشها را مشکل محوری بسیاری از اشخاص دردمند می‏دانند. پنجاه سال قبل، ارزشها صریحا تعریف شده بود و به نظر می‏رسید ناسازگاری حاد معلول نقض عمدی آنها می‏باشد. درمان روانی عمدتا عبارت بود از آزاد کردن فرد از احساس گناه شدیدِ ناشی از سرپیچی از دستورات والدین و سایر ارزشها و هنجارهای جامعه، اما امروزه به نظر می‏رسد که تصویر تقریبا عکس آن شده است. شخص دچار مشکل، خود را بیش از گناهکار بودن، سرگشته می‏بیند. انتظارات اجتماعی متنوع‏تر، نامعین‏تر و سست‏تر شده‏اند. امروزه فرایندهای اجتماعی که موجب تثبیت شدید ارزشها می‏شوند تا حدی به خاطر نامنسجم‏تر بودن خانواده و جامعه، ضعیف‏تر شده‏اند.
درنتیجه فرد احساس فقدان هدف و جهت می‏کند. احساس بیگانگی بیشتری از دیگران و حتی خودش می‏نماید. احساس بی‏ارزشی و تردید نسبت به هویت خود، او را رنج می‏دهد. باید به خاطر خودش، منش یا کاراکتر خود را پیدا کند. وجود ارزشهای قوی و بنیادی است که فرد می‏تواند وجود شخص رضایت‏بخش را بر آن بنا کند.
بنابراین، تصریح ارزشها و شاید کسب ارزشهای تازه به صورت یکی از تکالیف عمده مشاوره در آمده است.
4ـ وجود توصیه‏های ارزشمند و راه‏کارهای مؤثر مشاوره‏ای در کلام و مرام معصومین(ع)
هرچند وظیفه و هدف اصلی پیامبران الهی و ائمه معصومین(ع) آوردن دانش و معرفت تجربی جدید نبوده است، بلکه رسالت اصلی آنان تبیین جهت درست زندگی برای رسیدن ابناء بشر به رشد، کمال و سعادت واقعی است ولی شکی نیست که مردم برای حل مشکلات تربیتی و دینی و کاهش فشارهای عاطفی و روحیشان همواره در زمان حیات معصومین(ع) به آنان مراجعه کرده و از آنها طلب راهنمایی و کمک می‏کرده‏اند. ایشان نیز با سعه صدر و روی گشاده پذیرای مردم بوده و برای درمان دردهای روحی و اختلافات رفتاری آنها، تناسب با شرایط و موقعیت فرد مراجعه‏کننده توصیه‏های ارزشمند و ثمربخشی می‏کردند که روان و رفتار آنها را متحول می‏ساخت، نمونه‏های در کتب سیره و تاریخ نقل شده است. هرچند نمی‏توان از این توصیه‏ها به عنوان نظریه‏های علم روان‏شناسی و روشهای کاربردی مشاوره در روان درمانگری یاد کرد امّا بسیاری از آنها می‏تواند مبنای اندیشه و عمل مشاوران قرار گیرد به عنوان مثال ویژگیهای مشاور از منظر معصومین(ع) بدین قرار است:
1ـ4. ویژگیهای مشاور
براساس روایات اسلامی مشاور باید خردمند و صاحب‏نظر، آزاداندیش و دین‏محور، مهربان و دلسوز، رازدار و امین، دانشمند و دارای تجربه و پایبند به دستورالعملهای خویش باشد: قالَ الصّادِقُ(ع): «اِنَّ الْمَشْوَرَةُ لاتَکُونُ اِلاّ بِحُدُودِها فَمَن عَرَفَها بِحُدودِها وَاِلاّ کَانَتْ مَضرَّتِهَا عَلَی الْمُسْتَشیرِ اَکْثَرُ مِنْ مَنْفَعَتِها لَهُ. فَاَوَلُّها: اَنْ یَکُونَ اللَّذی یُشاوِرُهُ عاقِلاً؛ وَالثّانِیَةِ: اَنْ یَکُونَ حُرَّا مُتَدیِّنا؛ وَالثّالِثَةِ: اَنْ یَکُونَ صِدّیقَا مُؤاخِیا؛ وَالرّابِعَةِ: اَنْ تَطَّلِعَهُ عَلی سِرِّکَ فَیَکُونُ عِلمُهُ بِهِ کَعِلْمَکَ بِنَفسِکَ ثُمَّ یَسْتُر ذلِکَ وَیَکْتُمُه؛ فَاِنَّهُ اِذا کانَ عاقِلاً اِنْتَفَعَتْ بِمَشْوَرَتِهِ وَاِذا کانَ حُرّا مُتَدَّیِنا جَهَدَ نَفْسَهُ فِی النَّصیحَةِ لَکَ وَاِذا کانَ صِدّیقا مُؤاخِیا کَتَمَ سِرَّکَ اِذَا اطْلَعْتَهُ عَلی سِرِّکَ وَاِذا اطْلَّعْتَهُ عَلی سِرِّکَ فَکانَ عِلمُهُ بِهِ کَعِلْمَکَ تَمَّتْ المَشْوَرَةِ وَکَمُّلَتِ النَّصیحَةُ» (بحارالانوار، جلد 75، صفحه 102 وجلد 91، صفحه 253).
شایسته نیست مشورت جز با رعایت حدود و شرایطش انجام پذیرد، چه در غیر این صورت زیان آن برای مشورت‏کننده بیش از منافع و سودش خواهد بود. این شرایط عبارتند از:
1-ردمند و صاحب‏نظر باشد؛
2. آزاداندیش و دین‏محور باشد؛
3. نسبت به تو محبت و صمیمیت داشته باشد؛
4. هنگامی که راز تو بر وی آشکار گردید و آگاهی او به مسائل و مشکلات تو همانند خود تو گردید، آن را مکتوم و پوشیده نگهدارد. پس اگر مشاور خردمند و صاحب‏نظر باشد از مشاوره‏ات با وی سودخواهی برد و اگر آزاداندیش و دین‏محور باشد، تمامی تلاش خود را برای اصلاح و حل مشکل تو به کار خواهد بست و اگر نسبت به تو صمیمیت و دلسوزی داشته باشد رازی را که بر او گشوده‏ای، پنهان و مکتوم نگاه خواهد داشت و زمانی که او را بر راز خویش آگاه ساخته‏ای و آگاهی او نسبت به مشکل همانند آگاهی تو گردید، در این حالت مشورت کامل می‏شود و خیرخواهی به کمال می‏رسد.
قالَ عَلیٌّ(ع): «خَیرٌ مَنْ شاوَرْتَ ذَوِی النُّهی وَالعِلْمِ وَاُولُوا التَّجارُبِ والْحَزمِ» (شرح غررالحکم، جلد3، صفحه 428)؛ بهترین کسانی که شایسته مشورت کردن هستند خردمند بازدارنده و دانشمند متخصّص و افراد دارای تجربه و دوراندیشی هستند.
قالَ رَسوُلُ‏اللّه(ص): «اَلمستشارُ مُؤتَمنُ فَانْ شاءَ واِنْ شاء سَکَت فَاِنْ اَشارَ فَلْیُشِرْ بِما لَوْ نَزَل به فَعَلَهُ» (نهج‏الفصاحة، حدیث 3094)؛ مشاور امانتدار و رازدار است اگر خواهد رأی و نظر خود را اعلام کند و اگر بیان نظرش را به مصلحت ندانست خاموش بماند، ولی اگر خواست نظرش را بگوید همان را گوید که اگر خود او بود آن کار را می‏کرد.
2ـ4. اصولی که باید مشاور آنها را رعایت نماید
پاره‏ای از اصولی که مشاور در هنگام مشاوره باید آنها را رعایت نماید از نظر متون دینی عبارتند از:
1ـ2ـ4. اگر مشاور مشکل مراجع را تشخیص و راه‏حل آن را در جهت رشد مراجع پیدا کرد به خاطر منافع شخصی‏اش او را عمدا به راه دیگری هدایت نکند.
قالَ رَسُولُ‏اللّهِ(ص): «مَنْ اِسْتَشارَ اَخاهُ فَاَشارَ عَلَیهِ بِاَمْرٍ وَهُوَ یَرَی الرُّشْدُ غَیرَذلِکَ فَقَدْ خانَهُ (مسند احمد، جلد 2، صفحه 365)؛ کسی که برادر دینیش از او مشاوره و راهنمایی بطلبد و او در حالی که راه رشد و صلاح را می‏داند او را به راه دیگری راهنمایی کند قطعا به او خیانت کرده است».
2-2-4. مشاور در هر حال باید اصول، انصاف، بی‏طرفی و امانتداری را رعایت نماید.
قالَ الصّادِقُ(ع): «اِعلَمْ اَنَّ ضارِبَ عَلیٍّ(ع) بِالسَّیفِ وَقاتِلَهُ لَوْ اِئْتَمَنی وَاسْتَنْصَحَنی وَاسْتَشارَنی ثُمَّ قَبِلْتُ ذلِکَ مِنْهُ لاَدَّیتُ اِلَیهِ اَلاَمانَةَ (تحف‏العقول، صفحه 374)؛ بدان اگر کسی که امیرالمؤمنین را به شمشیر ضربت زد و او را به شهادت رساند به من اعتماد نماید و علی(ع) مرا امین خود شمارد و از من پند خیرخواهانه و نظر مشورتی طلب نماید در صورتی که درخواست او را بپذیرم حتما امانت را در این کار نسبت به او رعایت خواهم کرد».
3ـ2ـ4. مشاور باید متعهدانه تمام توان و کوشش خود را در جهت تشخیص درست مشکل و ارائه راه‏حلهای صحیح بکار بندد.
قالَ الصّادِقُ(ع): «قالَ لُقْمانَ لاِبْنِهِ: وَاِذ اسْتَشْهَدُوکَ عَلَی الْحَقِّ، فَاشْهَدلَهُمْ وَاجْهَد رَأیُکَ لَهُم اِذا اسْتَشارُوکَ. ثُمَّ لاتَعْزِمْ حَتّی تَثْبُتَ وتَنْظُرَ، ولاتُجِبْ فِی مَشْوَرَةٍ حَتّی تَقوُمَ فیها وَتَقْعُد وَتَنامَ وَتَأْکُلَ وَتُصَّلِ وَاَنْتَ مُسْتَعْمِلٌ فِکرَکَ وَحِکْمَتِکَ فِی مَشْوَرِتِه. فَاِنَّ مَنْ لَم یُمَحِصِّ النَصیحَةَ لِمَنْ اسْتَشارَهُ سَلَبَهُ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی رَاْیُهُ وَنَزَع اللّهَ عَنْهُ الاَمانَةِ؛ لقمان به پسرش می‏گفت: هرگاه از تو برای حقی شهادت خواستند پس شهادت بده و هرگاه با تو در کاری مشورت کردند و نظرت را خواستند کوشش فکری فراوانی کن تا نظر و رأی صحیح را بیابی. پس از آن فورا تصمیم به ارائه نظرت مگیر، مگر هنگامی‏که آن مسأله برای خودت کاملاً ثابت و قطعی شده باشد و در شکل موردنظر، دقت کافی و وافی کرده باشی، نشسته باشی، خوابیده باشی، خورده باشی و نمازگزارده باشی در حالی که فکر و اندیشه حکیمانه خویش را در اطراف موضوع بکار گرفته و مستمرا در این مدّت ـ دریافتن راه‏حل درست ـ اندیشیده باشی. همانا کسی که خیرخواهی و نصیحت خود را برای کسی که با او مشورت می‏کند کاملاً خالص و بی‏شائبه نکرده باشد خداوند تبارک و تعالی رأی خویش را از او سلب می‏کند و امانت خویش را از او پس می‏گیرد.
4ـ2ـ4. مشاور باید در صورتی که خود نمی‏تواند مشکل مراجع را حل نماید با کمال صراحت و صداقت او را به افراد صاحب‏نظر و متخصص مربوط ارجاع دهد.
قالَ عَلیٌّ بن الْحُسَین(ع): وَ اَمّا حَقٌّ الْمُسْتَشیرِ فَاِنْ حَضَرکَ لَهُ وَجْهُ رَأیٍ جَهَدْتَ لَهُ فِی النَّصیحَةِ وَاَشَرْتَ عَلَیهِ بِما تَعْلَمُ اِنَّکَ لَو کُنْتَ مَکانَهُ عَمِلْتَ بِهِ وَذلِکَ لِیکُنْ مِنْکَ فی رَحْمَةٍ وَلینٍ فَاِنَّ اللّینَ یُونِسُ الوَحْشَةَ واِنَّ الْغَلْظَ یُوحِشُ مَوْضِعَ اَلاُنْسِ وَاِنْ لَمْ یَحْضُرْکَ لَهُ رَأیٌ وَعَرَفْتَ لَهُ مَنْ تَثِقُ بِرَأْیِهِ وَتَرْضی بِهِ لِنَفْسِکَ دَلَلْتَهُ عَلَیْهِ وَأرْشَدْتَهُ اِلَیْهِ، فَکُنتَ لَمْ تَألُهْ خَیرا وَلَمْ تَدَّخِرْهُ نُصْحا» (تحف العقول، رسالة الحقوق، حق 39، صفحه 269).
حق مشورت کننده این است که اگر رأی صحیحی‏داری در نصیحت و خیرخواهی‏اش بکوشی و کاری را که اگر تو بجای او بودی می‏کردی با مهربانی به او بنمایی. که نرمشی رمیدن را بزداید و خشونت رمیدن را بیفزاید، و اگر رأی و نظری نداری، او را نزد کسی که به رأیش اعتماد داری و نظر او را برای خود می‏پسندی، معرفی کنی تا در خیرخواهی و نصیحتش کوتاهی و فروگذاری نکرده باشی.
نتیجه‏گیری
در این مجال کوتاه با بررسی اجمالی مفهوم مشاوره از نگاه دانش روان‏شناسی معاصر و متون مقدس دین اسلام (قرآن و احادیث) این نکته روشن گردید که این مفهوم از این دو منظر بیشتر اشتراک لفظی دارد تا ترادف مفهومی. به عبارت دیگر به دلایل متعدد نمی‏توان مفهوم مشورت و مشاوره‏ای که در آیات قرآن و احادیث ائمه معصومین(ع) به آن اشاره شده است را با مشاوره تخصّصی و حرفه‏ای که امروزه در ادبیات روان‏شناسی آن را تعریف می‏کنند، یکی دانست. هرچند ممکن است مفهوم مشورت در منابع دینی را چنان عام و فراگیر فرض کرد که مشاوره و روان‏درمانی حرفه‏ای را نیز دربرگیرد، ولی اولاً اثبات چنین فرضی نیازمند دلایل کافی، مقنع و قابل دفاع است، ثانیا حتی اگر چنین دلایلی اقامه شوند، عمومیت بیش از حد مفهوم مشورت در متون دینی امکان اختصاص آن به مشاوره و روان‏درمانی کنونی را دشوار می‏سازد.7
در مورد روشهای مشاوره اسلامی هم ناگفته پیداست که برای ارائه روشهای کاربردی مشاوره نیازمند نظریه‏ای مدون در باب مشاوره و روان‏درمانی هستیم که آن نیز به نوبه خود مبتنی بر پیش‏نیازها و مؤلفه‏هایی است که مهمترین آنها عبارتند از: داشتن دیدگاهی مشخص در باب ماهیت انسان، وجود نظریه‏ای در باب ساختار شخصیت و چگونگی رشد آن، تعریف رفتار نابهنجار و تبیین علل آن، بیان چگونگی اثربخشی فرایند مشاوره و مراحل اصلاح و ترمیم نابهنجاری و ارائه راهبردهای عملی برای کمک به مُراجع.
به گمان نگارنده اسلام در باب پیش‏نیاز اول یعنی تبیین ماهیت انسان دارای مبانی روشن و مشخصی است و ویژگیهایی چون داشتن دو بعد مادی و روحانی، تشریف به روح الهی، هدفداری، تعقّل، اراده و اختیار، خودآگاهی و مسئولیت‏پذیری، کرامت انسان و جانشینی خدا در زمین، داشتن گرایشهای عالی معنوی و کشش‏های غریزی حیوانی و میل به کمال نهایی و خیرمطلق از مفاهیم اساسی انسان‏شناسی اسلام به شمار می‏آیند. در مورد پیش‏نیاز دوّم یعنی تدوین نظریه‏ای در باب ساختار شخصیت و چگونگی رشد آن کاستی به چشم می‏خورد و با وجود تلاشهایی که عمدتا در دو دهه اخیر در این عرصه صورت پذیرفته است، هنوز نظریه‏ای که در مجامع علمی قابل دفاع باشد، ارائه نشده است. در زمینه ماهیت رفتار نابهنجار و تبیین علل آن نیز دیدگاه اسلام، با آنچه روان‏شناسی علمی کنونی به آن نظر دارد یکسره متفاوت است و اساسا نمی‏توان آنها را در یک مقوله قرار داد. زیرا هرچند تعریف نابهنجاری یکی از چالشهای دشوار روان‏شناسی معاصر است و به خاطر عدم وجود اتفاق‏نظر روان‏شناسان معاصر در باب ویژگیهای انسان سالم و معیارهای سلامت روانی یا به عبارت دیگر عدم وجود الگوی مناسب و مدل ایده‏آل از انسان سالم در فرهنگ غرب، صاحب‏نظران نتوانسته‏اند به توافقی اصولی در این باب دست یابند. امّا وجه مشترک همه دیدگاههای موجود تأکید بر سلامت روانی به معنای فراهم آوردن امکان سازگاری هرچه بیشتر با محیط و استفاده از همه تواناییها و استعدادهای فردی به منظور کسب حداکثر بهره‏مندی از لذت، آرامش و امید به آینده است؛ در حالی که از نظر اسلام هدف، سعادت و کمال مستمر انسان و رسیدن به مقام رضایت و قرب الهی است؛ هرچند در این راه فرد دچار مشکلات، رنجها، کاستیها و ناسازگاریهایی نیز شود. به همین جهت از نظر اسلام نابهنجاری روانی یا بیماری دل عبارت است از هر رفتار یا حالتی که فرد را از خداوند دور و او را به سوی باطل و پیروی از هوای نفس سوق دهد. چنین است که از نظر قرآن مشرکین و منافقین دو گروهی هستند که بیش از همه دچار بیماری دل‏اند (بقره، آیات 6 تا 13؛ انفال، آیه 49؛ توبه، آیه 125؛ حج، آیه 53؛ احزاب، آیه 60؛ مدثر، آیه 74 و...).
در باب چگونگی اثربخشی فرایند مشاوره و مراحل اصلاح و ترمیم نابهنجاری براساس روشها و راهبردهای دینی نیز هیچ پژوهش و منبع قابل استنادی وجود ندارد و بالاخره درباره آخرین مؤلفه باید گفت علیرغم وجود پاره‏ای از راهبردهای مشاوره‏ای در کلام معصومین(ع) مجموعه این نمونه‏ها و موارد آنقدر زیاد و منسجم نیستند که بتوان براساس آن روشهای درمانی خاصی را برای کمک به مراجعین پیشنهاد کرد.
________________________________________
1. این مقاله در سال 1378 به درخواست برگزارکنندگان دومین همایش مشاوره از دیدگاه اسلام نگارش یافته و در آن همایش ارائه شده است.
2. این‏جانب همیشه در مورد استفاده از پسوند اسلام به این معنا که آنچه در پی می‏آید بیان‏کننده دیدگاه اسلام در آن موضوع خاص است، دغدغه و نگرانی داشته‏ام و در مجموع چنین بیانهایی را مناسب نمی‏دانم. زیرا به هرحال آنچه مطرح می‏شود ممکن است برداشت یک یا چند و یا حداکثر گروهی خاص درباره آن موضوع باشد و نمی‏توان به راحتی آن را بیان دیدگاه اسلام در باب آن موضوع دانست. بر همین اساس آنچه در این مقاله آمده است صرفا دیدگاه نگارنده براساس شناخت محدود و ناقص وی از متون دینی است و نه منظر دین مقدس اسلام در این موضوع.
3 . Disipline
4 . Experimental
5 . American psychological Association, Committee on professianal Standards.
6 . Krumbaltz j. o.
7 . برای توضیح بیشتر در این باب مراجعه شود به مصاحبه اینجانب در کتاب گزارش علمی مشاوره اسلامی، نشستها و مصاحبه‏ها.
American Psychological Association. Committee on Professianal Stanrdards (1981). Speciality guidelines for the delivery of services by counseling psychologists. American psychologists Vol:36, pp.652-663.
ـ قرآن مجید.
ـ مجلسی، محمدباقر. بحارالانوار، جلد 75 و 91، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1983.
ـ هاشمی رفسنجانی، اکبر. تفسیر راهنما، جلد دوم، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1376.
ـ خوانساری، جمال‏الدین محمد. شرح غررالحکم و دررالکلم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1373.
ـ دهخدا، علی‏اکبر. لغت‏نامه، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1373.
Krumbaltz. J. D. (1965). Behaviral Counseling: Ratianale and research. personnel and Guidance Journal Vol:44, pp.383-387.
ـ الحافظ بن کثیر. مختصر تفسیر ابن‏کثیر، بیروت: دارالمعرفه، 1988.
ـ الامام احمد بن حنبل. مسند الامام احمد بن حنبل، جلد 2، بیروت: دار صادر، بدون تاریخ.
ـ الحرّانی، ابومحمد حسن علی. تحف العقول عن آل الرسول، قم: انتشارات جامعه مدرسین، 1363.
ـ حسینی بیرجندی، سیدمهدی. مشاوره و راهنمایی در تعلیم و تربیت اسلامی، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1375.
ـ الامام فخر رازی. التفسیر الکبیر، جلد 5، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 19.
ـ انجمن مشاوره ایران. بیانیه مورّخ 5/7/1377، تهران: انجمن مشاوره ایران، 1377.
ـ جورج، ریکی و ترز کریستیانی. روان‏شناسی مشاوره، ترجمه رضا فلاحی و محسن حاجیلو، تهران: انتشارات رشد، 1377.
ـ پاینده، ابوالقاسم. نهج‏الفصاحة، تهران: انتشارات جاویدان، 1356.
ـ کلینی الرازی، محمد بن یعقوب. الروضة من الکافی، جلد 8، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1348.

مبانی روشهای مشاوره بالینی از منظر اسلام اسلام

مبانی روشهای مشاوره بالینی از منظر اسلام اسلام
مقدمه
قبل از شروع بحث لازم است این نکته را خاطرنشان کنم که عنوان مبانی روشهای مشاوره از دیدگاه اسلام2 می‏تواند یکی از سه احتمال زیر را شامل شود:
الف) احتمال اول بررسی مبانی روشهای موجود مشاوره و روان‏درمانی از دیدگاه اسلام است؛ یعنی برای همین روشهایی که امروزه در روان‏شناسی بالینی برای بهبود بیماران و اصلاح رفتار و نگرش آنان مورد استفاده قرار می‏گیرد، مبانی دینی و عقیدتی فراهم گردد. طبیعی است که این احتمال متناسب با شأن اسلام به عنوان یک دین بزرگ الهی نیست، چرا که نباید دین وسیله‏ای برای توجیه روشهای متغیّر و دائما در حال دگرگونی یک رشته علمی3 قرار گیرد.
ب) احتمال دیگر ممکن است بر این پیش‏فرض استوار باشد که در اسلام روشهای خاصی برای مشاوره و روان‏درمانی مراجعین و بیماران روانی وجود دارد و این روشها مورد استفاده مسلمانان قرار داشته و در مجموعه‏ای مشخص تحت نام روشهای مشاوره دینی معلومِ نظر محققان و صاحب‏نظران این فن است و حال ما می‏خواهیم با توجه به تحولات زمانه مجددا آن روشها را صورت‏بندی نماییم و مبانی و اصول آن روشها را تدوین کنیم. این احتمال هم تا حدی مبالغه‏آمیز و دور از واقع‏بینی به نظر می‏رسد. چون لااقل تاکنون تکنیکها و راهبردهای عملی چنین روش ویژه‏ای به صورت مدون و مشخص معرفی نشده است و از چگونگی اثربخشی و مراحل اصلاح و ترمیم یک نابهنجاری به صورت تجربی4 موارد قابل توجهی گزارش نشده است.
ج) و احتمال آخر این که براساس منابع دینی و متون مقدس دین اسلام می‏توان، روشهای مشاوره و روان‏درمانی خاص و احیانا متفاوت با روشهای موجود را تدوین و معرفی نمود. این احتمال قابل تأملی است که نگارنده به چند و چون آن پرداخته و احتمال وجود یا عدم وجود چنین روشهایی را مورد عطف‏نظر قرار داده است.
برهمین اساس در این مقاله ضمن تبیین مفهوم مشاوره از نگاه روان‏شناسی معاصر و اسلام و بیان تفاوتهای مفهومی مشاوره از این دو منظر، استدلال شده است که اسلام یک مکتب و نظریه مشاوره‏ای نیست بلکه نظام فکری، عقیدتی و رفتاری جامعی است که چارچوبهای کلی زندگی انسان سالم را ترسیم کرده و راههای وصول به فلاح و سعادت نهایی را مشخص نموده است و اصول و روشهای مشاوره همچون سایر امور بشری باید لااقل در جوامع اسلامی با اهداف، ارزشها و هنجارها، برنامه‏ها و تکالیف اسلامی سازگاری یابد. بدین‏ترتیب روشن می‏شود که چرا باید مشاوره و روان‏درمانی از دیدگاه اسلام مورد بررسی قرار گیرد؛ تأکید اسلام بر مسأله مقدِّمی و زیربنایی بهداشت و سلامت روانی انسانها و ارائه راهکارهای مناسب برای تحقق آن، لزوم توجّه به غایات، هنجارها و وظایفی که اسلام برای بشر معیّن کرده است در تدوین نظریه درمانی و تنظیم روشهای مشاوره، وجود توصیه‏های ارزشمند و ارائه راهبردهای کارآمد مشاوره‏ای در کلام و مرام معصومین(ع) و اهمیت توجّه به باورها، اعتقادات و ارزشهای دینی مراجعان در امر مشاوره و راهنمایی، پاره‏ای از دلایل پرداختن به این مهم از دیدگاه اسلام می‏باشند.
چکیده
هرچند مشاوره در مفهوم حرفه‏ای آن پدیده‏ای جدید است و به عنوان یکی از دستاوردهای دانش روان‏شناسی نوین و تمدن مغرب زمین در سده اخیر تلقی می‏شود، امّا به مفهوم وسیع هدایت و راهنمایی انسانها و کمک خواستن از افراد صاحب‏نظر و خردمند همواره مورد تأکید اسلام و سیره معصومین(ع) بوده است.
اسلام به عنوان مکتبی جامع و همه‏جانبه‏نگر برای سلامتی روح و روان انسان اهمیتی فوق‏العاده قائل است. به همین جهت با ارائه برنامه‏ها و دستورات لازم تمهیدات لازم برای تحقق آن را فراهم نموده است، و اتفاقا از همین زاویه است که می‏توان مسأله مشاوره و روان درمانی را از دیدگاه اسلام مورد بررسی و کنکاش قرار داد.
در این مقاله ضمن تبیین مفهوم مشاوره از نگاه روان‏شناسی معاصر و اسلام و بیان تفاوتهای مفهومی مشاوره از این دو منظر، استدلال شده است که اسلام یک مکتب و نظریه مشاوره‏ای نیست بلکه نظام فکری، عقیدتی و رفتاری جامعی است که چارچوبهای کلی زندگی انسان سالم را ترسیم کرده و راههای وصول به فلاح و سعادت نهایی را مشخص نموده است و امر مشاوره همچون سایر امور بشری باید اصول و روشهای خود را لااقل در جوامع اسلامی با اهداف، ارزشها و هنجارها، برنامه‏ها و تکالیف اعلام شده از سوی آن تطبیق دهد.
واژه‏های کلیدی: مشاوره اسلامی، مشاوره حرفه‏ای، روان‏درمانی، ویژگیهای مشاور، ارزشهای مُراجع.
تعریف مشاوره حرفه‏ای
مشاوره در مفهوم جدید و حرفه‏ای آن ترجمه واژه انگلیسی Counseling از ماده Counsel به معنای پند، نصیحت، راهنمایی و پیشنهاد است. برای این مفهوم در اصطلاح تخصّصی آن تعاریف فراوانی ارائه شده است. از آن جمله کمیته معیارهای حرفه‏ای انجمن روان‏شناسی امریکا5 در سال 1981 حرفه مشاوره را با توجه به جنبه‏های عملی و قابلیت‏های اجرایی آن چنین تعریف می‏کند:
مشاوره یعنی کمک به مراجعین برای کسب مهارتهای فردی ـ اجتماعی و تغییر و یا اصلاح این مهارتها، توسعه و پیشرفت سازگاری و افزایش قابلیت انطباق آنان با تمنیّات و خواستهای متنوع و متغیّر زندگی، افزایش مهارتها به منظور مقابله با مشکلات محیطی و بالاخره توسعه انواع قابلیتهای آنان در حل مسائل، مشکلات و تصمیم‏گیریها (American Psychologists Vol:36 pp.652-663).
هدف مشاوره از نظر A. P. A مساعدت و ایجاد تسهیلات لازم در انجام وظیفه و عملکرد مؤثری است که در جریان رشد و توسعه در طول زندگی و با تأکید بر جنبه‏های مثبت رشد و قابلیت انطباق فرد و آشنایی او با مسأله رشد و توسعه انجام می‏گیرد. به عقیده انجمن روانشناسان آمریکا مسائلی که موضوع مشاوره و راهنمایی قرار می‏گیرند عبارتند از: تعلیم و تربیت، انتخاب شغل، مسائل جنسی، ازدواج، مشکلات خانوادگی، روابط اجتماعی، بهداشت، کهولت و سالمندی و انواع معلولیتهای جسمی ـ روانی. (American Psychologists Vol:36 pp.652-663).
همچنانکه ملاحظه می‏شود تعریف فوق یک تعریف کاربردی است که نحوه کار مشاور با مراجعین را بیان می‏کند. بر این اساس مشاور در کار با مُراجع می‏کوشد در رابطه با مسائل و مشکلات و نیازهای او به پرسشهای شخصی وی پاسخ گوید. مثلاً ناتوانی و میزان عدم تأثیرگذاری فرد چه قدر است؟ مدارج و سطوح کارآیی و لیاقتی که او می‏تواند به آن دست یابد کدامند؟ چه مهارتهایی باید کسب کند؟ و چه رفتارهایی نیازمند تغییرند؟ چگونه نقش یا نقشهایی را که بعهده دارد به خوبی ایفا نماید؟ به چه ترتیب سطح انتظارات و امیدها، و وظایف محوله را با واقعیتهای وجودی خویش سازگار نماید؟
کرومبولتز6 (1965) معتقد است: «مشاوره از تمامی فعالیتهای اخلاقی تشکیل یافته است که در آن مشاور تعهد و تلاش می‏کند تا به مُراجع کمک کند تا به آن دسته از رفتارهایی بپردازد که بتوانند به حل مشکلات و مسائل او منجر شوند» (به نقل از روان‏شناسی مشاوره، صفحه 10). انجمن مشاوره ایران، مشاوره را فرایندی مبتنی بر یک رابطه یاورانه حضوری و تخصصی می‏داند که طی آن مشاورِ کارآمد با استفاده از دانش و مهارتهای ویژه خود امکان رشد، حمل مشکلات و تغییر مُراجع یا مراجعان خود را فراهم می‏کند (انجمن مشاوره ایران، بیانیه مورخه 5/5/1377).
همچنان‏که از تعاریف فوق پیداست مشاوره در مفهوم حرفه‏ای آن زمینه‏ای نسبتا جدید است که از عمر آن بیش از یکصد سال نمی‏گذرد و عمدتا به عنوان یکی از دستاوردهای دانش روان‏شناسی نوین محسوب می‏شود که در پاسخ به نیاز روزافزون انسان معاصر برای انطباق و سازگاری بیشتر با شرایط پیچیده و دشوار زندگی در عصر حاکمیت تکنولوژی و صنعت بر انسان و طبیعت بوجود آمده است.
گفتن ندارد که این مفهوم با موعظه، نصیحت، مشورت و اندرزهای اخلاقی متفاوت است و شامل مجموعه‏ای از شیوه‏های متنوع و پیچیده برای کمک به افراد در انتخاب راه و عمل بر اساس آن، تغییر و تصحیح شناختها و نگرشها، آموزش راههای سازگاری با مشکلات هیجانی، افزایش مهارت ارتباطات مؤثر بین فردی و همچنین یادگیری رفتارهای متناسب با شرایط و موقعیتهای دائما در حال تغییر است تا در هزار توی مشکلات عصر جدید بتواند بر اساس تواناییها، امکانات و علایق خود بهترین انتخاب را اتخاذ نماید.
مفهوم مشورت در اسلام
کلمه مشورت و مشاوره که در تداول فارسی‏زبانان به کسر «واو» و «راء» تلفظ می‏شود ولی تلفظ صحیح آن مشاوَرَه به فتح «واو» و «راء» است واژه‏ای عربی از ریشه شار، یشیر به معنای بیرون آوردن، آراستن و رأی زدن است (لغت‏نامه دهخدا، واژه مشاورة).
در قرآن مجموعا سه بار کلمات هم خانواده آن ذکر شده است و به معنای توافق و هم‏رأیی، اهتمام به جلب‏نظر و رأی مردم در مسائل حکومتی و عاملی از مجموعه عوامل مؤثر در تشکیل یک جامعه سالم به کار رفته‏اند.
موارد مذکور به ترتیب عبارتند از:
الف) فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا... (بقره، آیه 233).
اگر پدر و مادر با رضایت و مشورت یکدیگر تصمیم گرفتند کودک را از شیر بگیرند اشکالی به رأی آنان نیست. آیه فوق درباره چگونگی شیر دادن و از شیر گرفتن نوزادان و حقوق گوناگون و متقابلی که مادر، فرزند و پدر در این زمینه دارند، نازل شده و وظایف و حقوق هریک را مشخص می‏کند. یکی از این وظایف همفکری و توافق والدین با یکدیگر و مشورت با صاحب‏نظران برای از شیر گرفتن پیش از موعد طفل است (تفسیر راهنما، جلد 2، صفحه 137).
در این آیه مشاوره به معنای توافق و تراضی والدین است.
ب) فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنْ اللّه‏ِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الاْءَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّه‏ِ إِنَّ اللّه‏َ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ. (آل‏عمران، آیه 159).
پس در سایه لطف و رحمت پروردگارت با آنان نرمخویی کردی و اگر تندخو و سختدل بودی قطعا از پیرامون تو پراکنده می‏شدند، پس از ایشان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در امور با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن که خدا توکل‏کنندگان را دوست دارد.
این آیه ناظر به حوادث جنگ احد است که در آن افرادی که از جبهه جنگ گریخته بودند تقاضای بخشش داشتند و خداوند پس از اشاره به یکی از ویژگیهای اخلاقی پیامبر (نرم‏خویی) و ضمن فرمان به عفو و طلب رحمت برای آنان از پیامبر می‏خواهد که باز هم با آنها مشورت کند و رأی و نظر آنان را نادیده نگیرد. مفسران درباره علت امر به مشورت با وجود کمال عقل پیامبر(ص) و وحی آسمانی وجوه مختلفی را بیان داشته‏اند. از آن‏جمله فخر رازی در تفسیر کبیر یکی از وجوه ضرورت امر به مشورت را چنین توجیه می‏کند که گرچه عقل پیامبر از عقل همه مردم کامل‏تر است و علوم بشری نیز محدود است ولی بعید نیست که وجوهی از مصلحت به نظر کسی برسد و به نظر پیامبر(ص) نرسیده باشد (تفسیر کبیر، جلد5، ص69).
هریک از توجیهات مفسران در باب امر به مشورت در آیه فوق را که بپذیریم، به هرحال مشورت در این آیه یک دستور حکومتی است. از این رو می‏بینیم پس از انجام مشورت و روشن شدن نتیجه هرگونه دودلی و پراکندگی باید کنار گذاشته شود و قاطعیت و تصمیم جانشین آن گردد.
ج) وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاَةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ (شوری، آیه 38).
[مؤمنان کسانی هستند] که ندای پروردگارشان را اجابت کرده و نماز را برپا می‏دارند و امورشان با مشورت سامان می‏پذیرد و از آنچه داده‏ایم انفاق می‏کنند.
دقت در آیات قبل از این آیه مبیّن این نکته است که خداوند ضمن توصیف مؤمنان به دو ویژگی مهم ایمان و توکل به هفت اصل عملی فرمان می‏دهد که می‏توان از آنها به عنوان ارکان یک جامعه سالم با حکومت صالح و قدرتمند نام برد. این اصول به ترتیبی که در قرآن آمده عبارتند از: اجتناب از گناهان، تسلط بر خود به هنگام خشم، پذیرش همه قوانین الهی از جان و دل، انجام امور و تصمیمات اجتماعی از طریق همفکری و مشورت، اقامه نماز، انفاق در راه خدا و ایستادگی در برابر ظلم و تجاوز.
بنابر مطالب پیش گفته به نظر می‏رسد که مفهوم شور و مشورت در قرآن کریم در معانی سه‏گانه توافق و هم‏رأیی، اهتمام به جلب نظر و رأی مردم در مسائل حکومتی و عاملی از مجموعه عوامل مؤثر در ایجاد انسانهای صالح و تشکیل جامعه سالم به کار رفته است.
در احادیث و روایات هم مشاوره عمدتا به معنای گفتگو و تبادل‏نظر با افراد صاحب‏نظر و خردمند (ذُوی‏الرَّأْی، عاقل) و استفاده از رأی و نظر آنان در تصمیم‏گیریهای مهم و دشوار گرفته شده است. چند نمونه از این احادیث عبارتند از:
قالَ رَسوُلُ اللّهِ(ص): «اَلْمُشاوَرَةُ حِصْنٌ مِنَ النَّدامَةِ واَمْنٌ مِنَ اَلْمَلامَةِ (نهج‏الفصاحة، حدیث 3095)؛ مشورت موجب پیشگیری از پشیمانی و ایمنی از سرزنش است». قالَ رَسوُلُ اللّهِ(ص): «لامُظاهَرةَ اَوثَقُ مِنْ المُشاوَرَةِ (نهج‏الفصاحة، حدیث 2506)؛ هیچ پشتیبانی و تعاونی بهتر از مشورت نیست». قالَ علیٌّ(ع): «مَا اسْتُنْبِطَ الصَّوابُ بِمِثْلِ المُشاوَرَةِ (شرح غررالحکم، جلد6، صفحه64)؛ جز با مشورت به راه درست نتوان رسید».
پیامبر اسلام(ص) در پاسخ به پرسشی در مورد چگونگی تصمیم‏گیری فرمودند: «اَلْعَزْمُ مُشاوَرَةُ اَهل الرّأیِ ثُمَّ اِتّباعِهِمْ»(تفسیر ابن‏کثیر، جلد 1، صفحه 420)؛ تصمیم‏گیری عبارت است از مشورت با متخصصین و صاحب‏نظران و پیروی از نظر ایشان.